مثبت خدا

اینکه دیروز صبح و عصر چه گذشت تا به من نمره مثبت بدن بماند.  


احتمالا از بغل کردن بی موقع همکارم مبتلا شدم که اونم جریان داره.  


از همون دیروز که تستم مثبت شد ناباورانه  دست از پا درازتر برگشتم خونه و قرنطینه و مصرف داروها و تقویتی ها و دمنوش و هرچی خوبه شروع کردم . خواهرم به شوهرش گفت و برام همه رو خرید آورد دم در خونه . 

بیشتر مشکلم مراقبت از خواهرم هست که فعلا اونم با مامانم یه جوری  ردش میکنیم . 

یعنی کل نگرانی من چطور کنار کشیدن خودم از اونا و کاراست . 

تمام وقت ماسک دوتایی و دستکش دستمه . به هرچی دست میزنم حتی با دستکش الکل میزنم . دلم نمیخواد کسی مبتلا بشه . عذاب نمیخوام . و میگن اگه کسی از من بگیره عوارض بدتر و شدیدتری نشون میده .

بیشتر وقتم رو تو اتاق آخری که گرم هم هست سر  میکنم که پیش خواهرم نباشم.  

کلاس ها رو کنسل کردم به جز یکی که درحال اتمام هست و امروز تو انباری سرش کردن شرشر عرق ریختم و بعد رفتم دوش گرفتم . 

دفتردارمون  گفت اگه میتونی تو خونه بگیر که حوصله ت هم سر نره.  گفتم نه خواهر قربونت دیگه تو این اوضاع  و گرما و بیجایی و آوارگی خودم دیگه نمیخوام استرس و نگرانی چطور برگزار کردن کلاس ها رو اضافه کنم . اصلا کلاس ها رو بدید من  دیگه نمیام ، کلاس هایی که میگم برای ترم جدید هستن که تازه یکی دو جلسه ازشون رد شده . 

از ۴ تا کلاس نظرسنجی  کرد که همکار جایگزین  بیاریم براتون ؟ سه تا کلاس گفتن ما تا خانم ساره نباشه نمیایم و حاضریم صبر کنیم تا حالش خوب بشه من پیام ها میخوندم و میخندیدم و دلم سوخت برا بچه ها که با خودم درحال تفکر برای جدا شدن  ازشون هستم . 

دفتردارمون  گفت رئیس  گفته اگه امکان داره زحمت بکشم این ترم رو هم بگیرم چون بچه‌ها  خواستن . منم گفتم قرنطینه م تموم بشه چشم . ولی بعدش دیگه میرم ... خیلی هم ناراحت شدن . 


و اما حال من فعلا خوبه ... فقط خدا کنه حاد نشه . چون برای خیلی ها بعد سه چهار روز عوارض بارز میشه . 

از خدا خواستم منو فاکتور بگیره،  بخاطر خواهر برادرم نه خودم ،  خب نگرفت و مثبت داد . حالا ازش میخوام حاد نشه فقط بخاطر خواهر برادرم . 

امیدوارم اینو تایید کنه . 

دعا کنید سبک و خفیف سر کنم بره . 

مرسی از همه تون که اومدید حال پرسیدید و اونایی که زنگ زدن و پیام دادن . 

مراقب سلامتی تون باشید . فقط اونکه نداره میفهمه چی نداره . 

تست کرونا

متاسفانه تستم مثبت شد


فقط فعلا بگم خوبم ..‌ 

مشکلم جای دیگه ست .


حوصله م بشه میام مینویسم . فعلا نگران نشید. 

بچه‌ها  الان حالم خیلی بهتره . 

صبح قرص خوردم و یه کوچولو دراز کشیدم . فکر اینکه کرونا بگیرم خیلی آزاردهنده  بود . واقعا نمیدونستم چکار کنم . کارای خواهر برادرم و آشپزی .. نمیدونستم  باید به چیزی دست بزنم یا نزنم . 

کاش خدا لطف میکرد و کرونا رو برای من فاکتور بگیره . 

الانم که بهترم شکرش میکنم . 

خواهرم به شوهرش گفت برام مسکن های مخصوص  آورد و خوردم و خیلی بهتر شدم.  میخواستم آموزشگاه  نرم بخاطر همکارم ولی وقتی دیدم  خوبم رفتم . 

ولی میگن بهتره تست هم بدم .

نوبت گیری تست صبح خیلی زوده و خودم که نمیتونم برم ، کسی رو هم نمیتونم بفرستم . ولی بعد کارای صبح میرم بلکه خدا کرد تست هم بدم خیالم راحت بشه . 

فعلا قرص ها میخورم و آب نمک غرغره میکنم . 

مرسی از همه تون که حالم پرسیدید. 

تب بی کسی

بچه‌ها من دیشب تا صبح از تب نخوابیدم . بدن درد داشتم . صبح یه قرص خوردم الانم درازکش افتادم . دردم کمتره اما باید ببینم این تب ریشه ش چیه و بعد معلوم شه کروناست یا نه . 

من کرونا بگیرم کسی رو ندارم ازم مراقبت کنه . جای خواب و استراحت هم ندارم .

سوزناک تر اینه که خواهرم میگه تو که میدونی کسی نیس ازت مراقبت کنه خودت پاشو برای خودت شربت و و و درست کن 


من هر کی افتاد مراقبتش کردم حتی آقا ... 

خدا نکنه بیافتم کسی رو ندارم .

صد افسوس .

تا شب سعی میکنم بیام از تغییر حالم بگم . 

یکی از دوستام  پیام احوالپرسی  داد و گفتم بیام کمی بنویسم ‌. یکی از دوستان وبلاگی ایشون بر اثر کرونا فوت شدن و فکر کنم نگران من شده بود . 


من در تلاشم که خوب باشم و همچنان از کاری به کاری .

تمرین های طراحی م فشرده لابلای کارام انجام میدم . ولی تا همین حالا که دارم باتون حرف میزنم یه مقدار عقبم و همین استرسی و عصبی  م میکنه . 

دلم نمیخواد کار هُل هُلکی انجام بدم . فردا باید تکلیف بفرستم تا ۱۲ ظهر وقت دارم . باوجود خستگی هام دیشب و پریشب نشستم پای کار . اما امشب داغونم . مشکل کاری تو آموزشگاه  داشتم . و الان حتی حس مریضی میکنم . میخوام بعد این پست بخوابم و دیگه چیزی چک نکنم .

دور چشمام چند وقتیه زیاد پف میکنه و فکر کنم وقتش شده این بار برم آزمایش  بدم ببینم چه خبره . چشمام مرتب خسته هستن و نمیتونم مصرف گوشی رو کمتر کنم ، با اینکه زمان کمتری رو سعی میکنم تو گوشی برای شخص خودم سر کنم . 


من فقط به طراحی کردن دل خوشم و لذت میبرم . تنها کاری که منو از دردها غافل میکنه حتی موقت . 

اما این روش کار جدید ، دقت بالایی میخواد و از صفر تا صد کار با مداد انجام میشه نه قلمو ، برای همین فشار بیشتری به چشمام میاد ‌ .


مراقب خودتون باشید دوستای من.