التماس دعا

التماس دعا دارم ازتون برای خواهر زن داداشم رفته تو کما ...

تشنج عصبی داشته ظاهرا ... همش ۳۰ سالشه .

کنسلی اجباری

بخاطر شدت گرد و خاک امروز کلاس های زبانکده تعطیل شد . البته اگه با قلمچی  کلاس داشتم اونا کنسل نمیکردن و من باید میرفتم . 

بخاطر همین اعلام کنسلی مجبور شدم خصوصی رو هم کنسل کنم . اگه میخواستم برم خصوصی و برگردم با هزار سوال و جواب مواجه میشدم . اتفاقا نیم ساعت پیش هم قلمچی زنگ زد و گفت تو که زبانکده کلاس نداری بیا یه شاگرد خصوصی اومده فردا امتحان داره . منم گفتم نمیتونم . 

یعنی دو تا کلاس خصوصی رو از دست دادم نه بخاطر خاک بلکه بخاطر سوال جواب ها . یا باید برم یا کلا نرم . چون فقط عادت کردن من ۴:۳۰ برم و ۹ برگردم . اگه خلافش پیش بیاد حتی برا زود برگشتنم سوال جواب میکنن . 

هوا هم خیلی گرم ، باد گاها حتی داغِ . 

اگه برا خودم تو تصمیم گیری آزاد بودم ، این دوتا خصوصی رو از دست نمیدادم . 

صبح فیلم Marry me   ساخت ۲۰۲۲ با بازی جنیفر لوپز رو دیدم . خیییلی قشنگ بود . بعد مدتها میتونم بگم از دیدن یه فیلم واقعا لذت بردم . 

صبح خیلی خسته بودم و حس هیچ کاری نداشتم . این فیلم حالم رو نجات داد . 

حالا هم الکی دارم تو گوشی پرسه میزنم . چون گرمه نمیتونم و حس کاری ندارم . 

شاید شاید یه فیلم دیگه نگاه کنم . 



گرد و خاک

نمیدونید اینجا چه گرد و خاک بدی شده ، تا یه متر اونورتر دید نداری . افتضااااح . 

اینترنت هم که گفتن نداره ، همش قطع و وصل . 

هر دم ازین باغ بری می آید . 


راستی یادم رفت بگم دیروز رفتم پیش خاله دوستم . حدودا یه ساعت و نیم پیشش نشستم و کلی حرف زدیم . ایشون کلی پذیرایی کرد و خوشحال شد . حتی همسرش هم منو به اسم کوچیک صدا میزنه . دوستی و آشنایی مون مال سالهاست . البته زود به زود همو نمی‌بینیم،  ولی حس خاله به من باعث شده منم بیشتر حواسم باشه هرچند وقت یه بار تلفنی بزنم یا سری . 




گوشی استخر

دوباره برگشتم  سر گوشی های استخر... تو گوشم میذارم که راحت تر بتونم بخوابم . یا صدا نشنوم . بالاخره چاره ای نیس ، این منم که باید با اونا تطابق پیدا کنم . چون هرچی تلاش میکنم تعدیل سازی کنم ، آخرش کفه سنگین سهم منه . 

دیگه چک و چونه نزدم ، حرص نخوردم . 

با اینکه زدن گوشی بعد مدتی باعث تورم  گوشم میشه،  چون قبلا هم امتحان کردم و بعد مدتی گوشم حالت تورم پیدا میکنه . 

چه کار کنم ....


صبح کلی لباس اتو زدم ، برای داداشم و آقا . یه مانتو هم برای خودم . 

بعد کارای هر روز  نشستم پای اتود دستی  چهره  یه دختر کره ای.  از اتود زدن های دستی خیلی لذت میبرم . مهارت کارم رو و نقطه ضعف هام رو  بیشتر متوجه میشم . 

شاید فردا برم به خاله یکی از دوستام که سالها همو می‌شناسیم و خیلی منو دوس داره و همیشه زنگ میزنه و میگه بیا پیشم ، سر بزنم . ایشون اصلا بچه نداره . 

احتمالا هفته دیگه مهمان داشته باشیم ، و نتونم یه سری کارای هفتگی م پیش ببرم ، برای همین این هفته باید سروسامان شون بدم . 

یه نمونه سوال باید طرح کنم ، هر روز یادم میره کتاب رو از زبانکده بیارم . 


شب تون خوش .


این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.