کنسلی اجباری

بخاطر شدت گرد و خاک امروز کلاس های زبانکده تعطیل شد . البته اگه با قلمچی  کلاس داشتم اونا کنسل نمیکردن و من باید میرفتم . 

بخاطر همین اعلام کنسلی مجبور شدم خصوصی رو هم کنسل کنم . اگه میخواستم برم خصوصی و برگردم با هزار سوال و جواب مواجه میشدم . اتفاقا نیم ساعت پیش هم قلمچی زنگ زد و گفت تو که زبانکده کلاس نداری بیا یه شاگرد خصوصی اومده فردا امتحان داره . منم گفتم نمیتونم . 

یعنی دو تا کلاس خصوصی رو از دست دادم نه بخاطر خاک بلکه بخاطر سوال جواب ها . یا باید برم یا کلا نرم . چون فقط عادت کردن من ۴:۳۰ برم و ۹ برگردم . اگه خلافش پیش بیاد حتی برا زود برگشتنم سوال جواب میکنن . 

هوا هم خیلی گرم ، باد گاها حتی داغِ . 

اگه برا خودم تو تصمیم گیری آزاد بودم ، این دوتا خصوصی رو از دست نمیدادم . 

صبح فیلم Marry me   ساخت ۲۰۲۲ با بازی جنیفر لوپز رو دیدم . خیییلی قشنگ بود . بعد مدتها میتونم بگم از دیدن یه فیلم واقعا لذت بردم . 

صبح خیلی خسته بودم و حس هیچ کاری نداشتم . این فیلم حالم رو نجات داد . 

حالا هم الکی دارم تو گوشی پرسه میزنم . چون گرمه نمیتونم و حس کاری ندارم . 

شاید شاید یه فیلم دیگه نگاه کنم . 



نظرات 5 + ارسال نظر
Mina جمعه 30 اردیبهشت 1401 ساعت 11:25

یکی میاد میگه استرس میگیرم
یکی میاد میگه محبت به گربه ها چرا میکنی
کاش به من و فاطمه خانم زن همسایه خانم حسینی اینا محبت نمیکنی .
به هرروی
این دوستمون اینجا نمیتونه از انفافات ماورایی و شگفت انگیز زندگیش بنویسه چون داره در عالم واقعی زندگی میکنه
شما با این روحیه حساس،
همون بلاگرای دوزاری رو با قهوه و چای کنار تراس خونه و رو تخت روبا متن های دوزاری ترشون و عالم مثبت وتخیلی و گل و بلبل شون بخون که دلتون باز شه و استرست بیاد پایین
اینجا و این نوشته ها عین زندگیه عزیزم
و ممکنه سیاه و سفید و خاکستری باشه ، مثل زندگی همه ما و اگه تحمل نداری کارت دعوتی که ساره جون برای خوندن وبلاگش فرستاده بود و پس میگیره
حیف از گزینه بلاک که وبلاگ نداره

و در ادامه ....
من این لحظات رو دارم ثانیه به ثانیه زندگی میکنم
بحث چند حرف الفبا و کلمه استرس زا نیس
عییین واقعیته
منم یا از واقعیت میگم یا سکوت میکنم
ویترین زندگی من به مذاق خیلی ها نیس .
یه ویترین که شاید خیلی ها حتی نخوان یه نگاه بش بندازن ، خوش به حال اونا که حق انتخاب دارن تو خوندن این وبلاگ یا نگاه کردن به این ویترین احیانا استرس زا
اما من هیچ انتخابی ندارم
و درد دقیقا همین جاست
استرس دقیقا همینه


و در آخر بازم ممنون از کسانی مثل شما که تا این حد منت درک میکنید ، می‌فهمید و حتی پشتم درمیایید

Mina جمعه 30 اردیبهشت 1401 ساعت 11:22

سلام عزیزم: از بعضی خواننده های این وبلاگ تعجب می کنم
اینجا اینستا نیست که بگی تو اکسپلوررم میای بالا مجبورم بخونمت
اینجا باید وبلاگ و داشته باشی آگاهانه روش کلیک کنی و بخونی
تمایلی یه خوندن مسائل استرس زا! نداری وبلاگ و نخون اصلا نیا تو، گیوتین پشت گردنت کسی نذاشته که توروخدا بخون.
این یه نوع بیماریه که میخونی استرس میگیری باز هم میای توش باز هم میخونی و بعد کامنت هم میذاری اونم اینجوری ،
باخودت چندچندی؟

سلام عزیزم
من بخاطر این حجم از غیرت و محبت شما به خودم میبالم
راستش نمیدونم چی بگم
من خودم میدونم وبلاگم کلا مزه ش تلخه
همیشه هم گفتم و گاهی حتی عذرخواهی هم کردم با اینکه چیزی به کسی بدهکار نیستم
و اینجا رو به قول شما، باید با اراده خودت اومده باشی که بخونی
من اینجا فقط میتونم بنویسم و راحت باشم
اگه کسی قهوه تلخ دوس نداره ، میتونه بجاش شیرشکلات بخوره
اینجا من فقط متأسفانه قهوه تلخ سرو میکنم

سمیرا جمعه 30 اردیبهشت 1401 ساعت 00:33

سلام عزیزم. خوب کاری کردی نرفتی.ریه هات مهمتره تا دو تا کلاس خصوصی

ممنونم سمیرا جان

عابر سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1401 ساعت 23:26

سلام میخواستم بگم بی توجهی میکردی و میرفتی بعد فکر کردم گرد وغبارِ برای سلامتی مضر خوب کاری کردی نرفتی انشالله از جای دیگه ده برابرش بهت برسه.

من جواب داده بودم عزیزم
دیگه گذشت
نمیدونم چرا کامنت ها ریخته بهم

Z.f سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1401 ساعت 19:15 https://ssofarmacy.com

نوشته هات استرس میده به آدم

من جواب داده بودم به شما
اما
الان چک کردم دیدم فقط تایید شده


درهرحال اگه هستید خوش اومدید
و انتخاب با شماست
زندگی من همینه و نوشته هام شاید تلخ و استرس زا باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد