تغییرات هورمونی

امروز از اون روزایی بود که ساره تعطیل بود و بی اعصاب ، از اول هفته بخاطر تغییرات  هورمونی  خیلی سر فرم نبودم ، اما اهمیت ندادم . شاید تو عمرم این اولین باره حال بد این هفته رو به هورمون ها ربط داده باشم ، انگار یه جوری متفاوت و خارج از کنترل من بود . انگار بهانه گیری الکی داشتم  با خودم . 

امروز صبح رفتم مرکزی که گفتن آزمایش  بدم ، بسته بود و نمیدونستم  پنجشنبه ها بسته ست ، خیلی زود عصبی شدم که چرا حواسم نبوده،  چرا مجبور شدم این چند روز تو این گرمای جهنمی هی برای یه کار بیام و انجام هم نشه .  کلا شاکی شدم تا حالا . هرچی هم فکر میکنم کسی تقصیری نداره ، البته که من با کسی کار نداشتم و حرفی نزدم . اما حالم جوری بود که نه دوس داشتم  کسی رو ببینم نه با کسی حرف بزنم،  دلم میخواست برم فقط برم . 

نه مثل هر هفته جارو و گردگیری کردم و نه حتی دست و دلم به طراحی رفت ... به نظرم  نرمال نبودم اصلا . الانم نمیتونم بالغانه  خودمو جمع و جور کنم . یه روزم کامل سوخت بدون اینکه کار مفیدی کنم . البته که آشپزی  و سرخ کردنی مثل مرگ چیزیه که ازش فراری نیس .  از حالا دارم حرص میخورم  که وای برم مدرسه مامانم دست تنها میشه و خواهرم  چی  ، حتی به دکتر هم گفتم ، دکتر گفت یه عمر خدمات دادی حالا دیگه فکر شرایط خودت باش،  خودمم گفته بودم بعد یه عمر قراره برم سر یه کار منظم و رسمی تر ،  نمیشه بخاطر کارای خونه بازم فرصت هام از دست بدم . فکر کارای خواهرم  هم هستم ولی فعلا راه حلی ندارم ، حتی به دکتر گفتم ببینم شرایط مالی م چطور پیش میره شاید بتونم حداقل هفته ای دو سه  روز کارگر بگیرم برای  خونه که نبودنم جبران بشه ، البته که حقوق  کارگر و پرستار خونگی از حقوق  معلمی من بیشتره ... حالا اینا همش در حد فکر و نگرانی منه . 

تا ببینم چی پیش میاد . 


چقدر فرم اداری گرون شده خدااا .  چند تا مغازه رفتم  هنوز نخریدم ، باید این هفته بخرم که بتونم بدم خیاط برام کوتاه کنه ، آخه من که کلا ریز اندام هستم و همه سایزها برام بزرگه . خیاط هم حتما طولش میده .  جواب سوءپیشینه  هنوز نیومده . آزمایش هنوز انجام نشده ،  عکس هام رفتم آماده نبوده ، پول ویزیتی که دادم دکتر ، قرار شده برگردونن به حسابم و یه هفته س امروز فردا میکنن . من تصمیم عوض شد که برم پیش دکتر ، گفتم پولم برگردونید گفتند چشم ، دو بار زنگ زدم منشی میگه تا دکتر وقت کنه ... مگه جابجایی پول از گوشی بیشتر از دو دقیقه  زمان میخواد؟ چرا وقتی قراره ویزیت کنن تا پول نگیرن رات نمیدن اما حالا همون پول چقدر براش سخته که برش گردونه ...


کفش ورزشی که بردم کفاش دوخت ، گفته بود پاشنه ش گرما خورده و جنسش خشک شده ، راست گفت که به سختی دوخته،  دو روز برام کار نکرد ، از جای دوخت ها جدا شد و ازش تکه تکه کنده شد و حالا دوباره کفی ازش جدا شده ، هر دو لنگه . فعلا به زور دارم باش ورزش میکنم تا دیگه یکی بخرم .  و دستم خالیه ، بازم قرض میکنم تا حقوق  قلمچی بدن .  یعنی این شش ماه هی قرض کردم هی دادم ، خیلی بدم اومده ازین وضع . این بار از خواهرم میگیرم  هرچند خیلی دلم راضی نیس . 


یعنی اینقدر بدم میاد همه کارام ناقص موند این هفته ، من همیشه تو کارام منظم و مقید هستم . 

اصلا کلافه م ... دود از گوشام درمیاد . 


چرا همسایه  خواستگار  ۲۹ ساله معرفی میکنه با اینکه بش گفتم  سن خیلی برام مهمه . قبلا هم پیش اومده بود . واقعا چی فکر میکنه . حالا بیخیال ساره ، نیتش خیر بوده سخت نگیر . 

سخت نمیگیرم ، تعجب می‌کنم ...


از آشپزی  های تکراری و  غذاهای تکراری خسته شدم ، یعنی مامانم از حالا برنامه فردا اعلام کرده حالم رو گرفته ، دلم میخواست چند روز هیچی نپزیم و هرچی شد بخوریم  . 

باز کل صبح تا دو ظهر باید بایستم دم فر و گاز و بعدم کلی تمیزکاری فر ، احتمالا جارو هم بزنم ، حمام هم برم و لباس بشورم ، اگه بشه حداقل اسکیس و طرح اولیه تکلیف این هفته استاد رو هم انجام بدم . 


تو فکرم بشینم برای هر درس مدرسه  کوئیز طراحی کنم از حالا . 

ذهنم خیلی شلوغه .