من هنوزم دارم سعی میکنم رو حال مثبت باشم.
اما گاهی واقعا خارج از تحمل اعصاب و روانم میشه . دیشب هم نخوابیدم ، چشمام الان خیلی خسته و بی جونه .
از پرستاری خسته شدم . نه روز دارم نه شب . دو سه ماه بیشتره که وارد بحران مزاجی خواهرم شدیم و تا یه چیزی میگم یا راه حلی میدم ، بم میگه بد نیس کمی خوددار باشی . یعنی باید کلا سکوت کنم و بذارم همین خواب شب هم کاااامل ازم گرفته بشه . دو روزه که دوباره تشدید شده و منو خسته کرده این وضع . هر روز خودمو نفرین میکنم که کاش ازین زندگی راحت بشم . داره به جایی میرسه که حتی دست و پاش رو من باید جابجا کنم تا بتونه مثل روز قبلش باشه . دیروز کل صبح من از ۷:۱۵ که صدام کرده تا ۱۰ صبح من گیر سرویس دهی و تعویض لباس و شستن بودم . یعنی دلم میخواست جیغ بزنم از فرط بدبختی و استیصال.
امروزم هنوز حالش خوب نشده ، یه دنده و کله شق .
والا آدم وقتی به یکی احتیاج داره ، اندازه سر سوزن هم به طرف باید حق بده و یا به نظراتش احترام بذاره . نه فقط ازش کار بکشه .
خیلی عصبی ام و نمیدونم چکار کنم .
بنظرم …والا اصن نظری ندارم خیلی سخته!!!
نگرانت هستم و به فکرت هستم. فقط نمیخوام با پیغام دادن مزاحمت بشم :*** منتظر پست جدید بدون رمزت هستیم :***
#کوفت بگیره شرایط و ادمهایی که فقط توقع دارن و کوچکترین درک و همدردی ندارن
مرسی عزیزم
ظاهرا رمز یادت رفته ها
نگران نباش من پوست کلفتم
هیچ کس تا جای تو نباشه درک نمی کنه چقدر سخته. با برادرهات این شرایط رو در میون گذاشتی؟؟ خودت مریض بشی از این همه فشار و شب نخوابی کسی هست بهت رسیدگی کنه؟
بله داداشم میدونه ، اون روز خسته بودم بش گفتم.
نمیدونم والا چی بگم زینب جان
هیچ کس
سلام
حالا ک مجبوری کامل بهش خدمات نده
چرا عذاب وجدان میگیری
این همه سال ب اندازه کافی خودتو وقف کردی
ب کارای خودت تمرکز کن
مگه تو اونو زاییدی
والا
سلام عزیزم
من یعنی تا جایی که تونستم جوری رفتار کردم که مثلا وابسته نشه ، اما هم بدنش روال افت رو پیش برده و هم خودش دیگه تلاشی نمیکنه .
خیلی سخته این شرایط هم برای اون هم من
طبق طبق ارامش و سلامتی برای شما و خواهر گلت ارزومندم
ممنونم عزیزم
شما هم همینطور
زندگی با ادم مریض احوال خیلی سخته خیلی زیاد این روزها اینو درک کردم خدا کمکمون کنه
خییییلی
آمییین ، خدا صبر بمون بده
حق داری بخدا.
نمیشه قبل خواب یه مسکن و یه خواب آور سبک بخوره که حداقل شب را خواب باشه و خودش و تو اذیت نشی؟
واقعا میفهمم وقتی مریض همکاری نمیکنه، آدم دلش میخواد خودش را از ارتفاع پرت کنه پایین. وعه
آره دیگه تو کامل منو میفهمی .
حرفم گوش نمیده .. یه موقع هایی صد تا یکی که خودش قانع باشه میخوره . بیشتر وقت ها نه .