اینقدر پنجشنبه جمعه ها زود تموم میشه که اصلا حس تعطیلی رو درک نمیکنم ، همش هم مشغولم از کاری به کاری . از پنجشنبه شروع کردیم به خونه تکونی ، قالی ها رفتن برای شستن ، پرده ها درآوردیم انداختم لباسشویی و تو چند مرحله شستم امروز هم بقیه کارا ، عروس و داداش هم کلی کمک کردن ، ناهار دو تایی الویه آماده کردیم که فردا برای اون یکی مدرسه هم ببرم .
دیروز بعد مدت ها تونستم کمدم مرتب کنم خییییلی وقت بود فقط هی وسیله کشیدم و هی چپوندم .
یه نفس راحت کشیدم وقتی مرتب شد و فضای خالی پیدا کرد .
چند هفته ای بود خوبه طراحی سوال نداشتم اما حالا باز امتحانات مستمر نیمه دوم شروع شده و هی باید بشینم پای طراحی سوال .
تو فکر جور کردن یه جلسه مشاوره هستم .
تو فکر جور کردن یه روز که اون دوستم که شام دعوتم کرد رو دعوت کنم و اون یکی دیگه روووو .
تو فکر جور کردن یه روزم برم عیادت مادر دوست و همکار قدیمی م هستم .
و و و ... به سختی جور میشن .
طراحی با استاد هم رسید به مرحله آخر آناتومی بدن و از جلسه بعد وارد آموزش ساخت و ساز چشم میشم ، یه مرحله دیگه شکر خدا تموم شد .
همه چی عالی.خدا را شکر
ممنون
موفق باشید
ممنونم