دو روزه حالم کمی بهتره . از لاک خودم سرک کشیدم بیرون . طراحی هام رو انجام دادم . نمیدونم چی بنویسم . برای هر کلمه کلی فکر میکنم تا جمله بعدی بخواد بیاد .
دو روزه اینجا هوا دیگه واقعا سرد شده . سرماخوردگی منم بهتره ، هنوز بویایی و چشایی م ضعیفه و صدام سرماخورده ست . ولی مشکل دیگه ای ندارم .
بطور ناگهانی حس افزایش وزن کردم نسبت به یه ماه پیش حتی ، کاش وقت میکردم ورزش کنم یا پیاده روی . همش با ماشین میرم میام و فعالیت ذهنی جای کل فعالیت فیزیکی م رو گرفته ، غذا خوردنم همونه که بود و میدونم مال غذای زیاد نیس مال تحرک فیزیکی کمه .
این ماه سه تا زن تو فامیل فوت کردن ، اولیش مادربزرگ ناتنی بود ، و فعلا عقد داداش عقب افتاده . اون دو نفر درجه دورتر بودن از فامیل های نسبی .
قشنگ معلومه حرفی ندارم بزنم ، اول از هوا حرف زدم بعد هم از مرگ
,ساره جان
خوبی ؟ همه چی روبراهه؟
خوبم عزیزم
روحشان خندان
ممنون
لاک ات را قدر بدون،هر وقت نیازش داری سرت را می کنی تو و هر وقت موقعیتت تغییر کنه سرت را ازش میاری بیرون.
آره والا گفتی
همین که چند کلمه هم بنویسی آروم آروم بهتر میشی
ممنون