قبول شدددددممممم

بچه ها من مصاحبه رو قبول شدم . جوووون . هورررا . 

و اینم بگم که من تو مدرسه راهنمایی  مصاحبه دادم ولی همزمان تو دبیرستان هم تایید شدم . چون همون روز مدیر دبیرستان زنگ زد و جریان تایید مصاحبه رو و تعریف های مصاحبه گر را گفت ، و ابراز خوشحالی کرد از همکاری که قراره داشته باشیم . 

من چشمام گرد و باز شده بودن از تعجب و ذوق . 

مدرسه راهنمایی و دبیرستان قشنگ دیوار به دیوار هم هستن و ظاهرا بعضی از معلم هاشون مشترک . 

حالا تا اینجا من قبولم . به امید خدا و انرژی کائنات اگه چیزی پیش نیاد ، اول تیر باید برم برای کارهای اداری ش . 


میدونم خیلی کارا دارم باید انجام بدم و سبک کار تو مدرسه با کلاس  های قلمچی  فرق زیادی داره ‌ . باید هم جزوه های درسی  آماده کنم و هم مشاوره های ذهنی و روانی  در زمینه برخورد با دانش آموزان  بگیرم ‌ . میدونم چالش های رفتاری زیادی با نوجوان ها خواهم داشت و باید خیلی صبور و قوی باشم . گاهی چیزایی از همکارام شنیدم که رعشه به تنم افتاده از روبرو شدن با نوجوان های مدرسه ای 

واهمه داشتم . تازه منم که عمری تو این کار بودم ، هنوزم گاهی حس میکنم نفوذ به بچه‌ها  و همراه کردن و علاقه مند کردن شون خیلی سخته . 

فقط میدونم مثل همیشه ساره میدوه و تلاش میکنه و با امید ادامه میده . و امیدوارم  موفق بشم و وضع کاری و مالی م خیلی بهتر بشه . 



نظرات 15 + ارسال نظر
رها شنبه 3 تیر 1402 ساعت 12:38

موفق باشی. مثل همیشه

ممنون
شما هم سالم و شاد باشید

حمید پنج‌شنبه 1 تیر 1402 ساعت 11:42

ببخشید الان که مدرسه راهنمائی وجود نداره که شما توش قبول شدین!

شما فکر کنم بازی با کلمات دوس داری ،
متوسطه اول خوبه ؟
تست هوش میگیرید یا سواد؟
ما دهه شصتی ها هنوز میگم دبستان ، راهنمایی و دبیرستان
چه حوصله ای دارید شما برای ورود به پلتفرم مجازی که فقط بگید مگه ما مدرسه راهنمایی داریم ؟
مطمئنم حتی نمیای جواب کامنتت چک کنی
خلاقیت و سواد علمی تون رو خرج یه ایده بهتر بکنید زندگی تون حتما عالی میشه
موفق باشید

سمیرا پنج‌شنبه 1 تیر 1402 ساعت 09:46

واااای دختر خیلی خوشحال شدم
جووووووون
مبارکت باشه
همیشه خوش خبر باشی

مرسی سمیرا جان عزیزم
الهی همیشه خوشحال باشی

لی لا چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 16:08

سلام ساره جان...خیلی خوشحال شدم...تبریک میگم بهت...انشاءالله که بعد از این خبرهای خوش واتفاقات شیرین وپی درپی در انتظارته...به دست خداوند مهربان

سلام لیلا جانم مرسی ممنونم
خدا از دل و دهنت بشنوه

آرزو چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 12:53

سلام عزیزم خیییییلی خوشحالم برات
تبریک فراوان

مرسییی آرزو جان
ممنونم از همراهیت

سمانه چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 09:15 https://weronika.blogsky.com/

برات خیلی خوشحال شدم
تو می تونی و مثل همیشه از پسش بر می آیی

مرسی عزیییزم
انشاالله

شکوه چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 09:13

سلام بانوی جوان من ندیده به شما افتخار میکنم که علیرغم همه ی مشکلات آهسته آهسته پیش می روید و کم کم به قله میرسید و فرضیه ی اثر مرکب رو‌ به فعل در میارید موفق و پایا باشید

سلام شکوه جان یه دنیا ممنونم از محبتت

زینب چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 09:07

مبارکت باشه عزیزم خیلی میچسبه که فرصتها اینطوری خودشون بیان سراغ آدم.

مرسی زینب جان
آره اصلا بش فکر نمیکردم خدایی

مریم چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 08:46

عزیززززززززززم چقدر خوشحال شدم که بالاخره تلاشاتون ثمر داد

مرسیییی مریم جونم

رویا چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 07:37

تبریک عزیزم، امیدوارم مثل همیشه بدرخشی

ممنون رویا جان
لطف کردی عزیزم

صبا چهارشنبه 31 خرداد 1402 ساعت 03:52 http://gharetanhaei.blog.ir

ساره پرتلاش و پرانرژی مبارکت باشه عزیزم.

خوشحالم برات و امیدوارم این شروعی باشه برای دیدن نتایج زحماتت و تغییرات تو زمینه های مختلف زندگیت.

من از سخت کوشی و پشتکارت انرژی و درس میگیرم عزیزم.
لایق بهترین هایی و به زودی به بهترین ها هم می رسی عزیزم

شما لطف داری صبا جان
الهی آمین ‌ امیدوارم اینطور بشه .
برا شما هم بهترین ها ....
مرسی مرسییییی

مریم سه‌شنبه 30 خرداد 1402 ساعت 22:11

سلام ساره جان خیلی خیلی از ته عمق وجودم بهت تبریک میگویم شایسته بیشتر از اینها هستی‌

سلام مریم جان
قربان دلت و قلبت . انشاالله قلبت همیشه به شادی و تندرستی بتپه

عابر سه‌شنبه 30 خرداد 1402 ساعت 21:22

سلام به به مبارک باشه توفیقاتت روز افزون ، خوش بدرخشی

عابر جان سلام . ممنون دوست من . مرسی که همه این سالها منو خوندی و کنارم موندی

الهام سه‌شنبه 30 خرداد 1402 ساعت 19:32

سلام.
واقعا تبریک می گم
خوشحالم که خوشحالی

سلام الهام جان
مرسی از محبتت

شیرین ۲ سه‌شنبه 30 خرداد 1402 ساعت 19:13

چقدر خوشحال شدم ساره عزیز، بسیار زیاد

بحث ، فقط بحث شغل نیست، بلکه بحث تغییر استایل زندگی تونه.
شما الان دارید تبدیل به یک خانم شاغل تمام وقت میشوید. لطفا به خانواده این رو اعلام کن
بگو سالها با عشق پرستار خواهر و برادرم بودم، الان دیگه حداقل برای مدتی نمیتونم ( اینطوری موقتی بودن رو بگو که یهویی گارد نگیرند )
بگو همه باید مشارکت مالی داشته باشند برای پرستار و کمک حال مادر و خواهر و برادر تون بودن
الان طوری شرایط را به خانواده بگو ، انگار داری از خونه میری. اگر ازدواج میکردی چکار میکردند؟
تازه الان خوبیش اینه که شبها هستی پیش شون، اما برای نظارت نه کار کردن شبانه
فرصت خوبیه که خودت رو از نقش قربانی که هم خودت هم دیگران آن را پذیرفته اید، بیرون بیایی.

بحث مالی رو نگران نباش. حتی اگر از تو هم دنگ خواستن، مشارکت کن حتی اگر همه حقوقت بره‌ اول این استقلال را پیدا کن، بعدا با شاگرد خصوصی جبران میشه‌ مدرسه پایگاه اصلی برای داشتن شاگرد خصوصی داشتنه

موفق باشی عزیزم و از مشاورت سریع یک مشاوره ضرب الاجل بگیر

سلام شیرین عزیز
راست میگی من به تغییر استایل و روش زندگی خیلی فکر نکرده بودم . مطمئنا هر اتفاقی پیامدهای خوب و بدی داره و من میدونم خوبی های این اتفاق به نفع زندگی من میشه انشاالله و حرکت مثبتی بشه تو زندگیم و روش زندگی خانواده م . که اونام کمتر به من وابسته بشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد