همیشه همه چیز اونجور که ما میبینم نیست .
اونجور که میشنویم نیست .
رفتار هر کسی تعریف شخصیتی همون فرد رو داره نه تعبیر شخص من .
همه توجه کردن ها از محبت نیست .
همه محبت کردن ها از عشق نیست .
همه صمیمیت ها از رو احساس خاص نیست .
باید چشمام رو خوب بشورم ، از نگاه اشتباه، از اشک و از هر چیزی که میبینم یا خواهم دید .
باید گوشام رو پاک کنم از هر چیزی که شنیده و خواهد شنید .
باید قلبم رو محکم کاری کنم ، چهارتا میخ اضافه و چندتا چکش کاری ... احتیاج به محکم سازی ، بازسازی و تعمیرات داره . نه برای تصویر اشتباهی که ساخته بلکه برای قوت گرفتن احساسش .
باید این بار درسم رو خوب بگیرم و به خودم خوب پس بدم .
اصلا نمیخوام قسمت ضعیف داستان باشم .
هرچی بود یه تصور اشتباه بود .
و اصلا دلیلی برای توقف نداره .
همیشه از این ایستگاه قطاری رد میشه ، گاهی فاصله حرکت قطارها به هم نزدیک و گاهی دور ، اما این بار من با چشم های شسته و گوش های شسته و قلبی که احساس مطمئن تری داشته باشه ، انتخاب میکنم که سوار بشم یا نه .
از نظر من، طرف مقابل منتظر یه چراغ سبز از طرف شما بود تا سوءاستفاده کنه... خداروشکر عاقل تر از اون چیزی هستی که اوشون فکر کردن
اینجوری فکر نمیکنم ، آخه تو محیط کار اونم قلمچی ، و زیر سوال بردن تجربه و سابقه ..
فقط نمیدونم چرا اونجور رفتار کرد ...
البته ایشون بی احترامی به من نکرده
تو یه چند جمله میگم چرا داستان برام تموم شد .
البته من یه چیزی را خوب میدونم ... اونم این هست که بیشتر مواقع حسهای یه خانم درست کار میکنه
اگه به هردلیلی نفر روبرو نظرش عوض شده و عقب نشینی کرده شما به حس های خودت شک نکن...
امیدوارم بهترین ها در انتظارت باشه و خیلی زود بهترینهایی که حتی فکرش را نمیکنی سرراهت قرار بگیره
عزیزم تیلو جانم
احتمالا هم حال منو هرکسی میتونه حدس بزنه .
نمیدونم چی بگم .. اینکه احساس من درست بود و اینکه اصلا چرا طرف مقابل باید اینقدر وسوسه انگیر رفتار کنه رو نمیدونم .
آدم ها خیلی باید مراقب احساسات هم باشند .
شاید بعضیا بیان بگن شنونده باید عاقل باشه و اینقدر زود توهم نزنه و هل برش داره
بگذریم
به قول تو من اشتباه نکردم ...
مرسی عزیزم