خزیدن یا دویدن

برای خواننده با نام دختر .

کامنت هات تایید نکردم دختر جان . خیلی ناراحت شدم . همیشه زندگی جور بدتری هم داره . من از یکی بدتر ، یکی دیگه از من بدتر . نه خوشبختی مقیاس و استاندارد خاصی داره نه بدبختی.  

آدمای ثروتمند و خوشبخت ، سر یه کم زیادتر ، حس کمبود میکنن . 

آدمای بدبخت هم سر یه کم بیشتر کمتر ، تو نوع خودشون بازم حس کمبود میکنن . 

آدم ها دنبال تکامل هستن ، دنبال بهتر کردن زندگی شون . هرکس به اندازه خودش . به اندازه زورش به اندازه بلندی قدم هاش . هرکس قدم های بلندتری داشته باشه مسیر براش کوتاه تر میشه . 

من یا تو ، کم و زیاد بدبختی مون اصلا مهم نیس ، مهم اینه که اصل جنسیم،  اصل بدبختی . حالا ممکنه از نگاه من بدبختی یه چیز باشه از نگاه تو یا کس دیگه یه چیز دیگه باشه . 

شاید این مقایسه ها و به اشتراک گذاشتن  این تجربیات فقط باعث بشه مثلا من بگم چقدر خوب که من برادرام مثلا فلان طور نیستن ، اما همون برادرها رفتارشون یه عیب دیگه ای نسبت به من داشته باشه . و یه چیزی از هم یاد بگیریم مثلا راه حلی بدیم برای همون مشکلی که به چشم مون کوچیک و ناچیزه . اگه تونستیم راه حل بدیم پس واقعا مشکل کوچیک بوده اگه نتونستیم یعنی مشکل بزرگه ، پس ما نباید کوچیک ببینیمش و طرف رو بخاطرش ملامت نکنیم . 

شرایطی که گفتی خیلی دردناکه . واقعا ناراحت شدم . اگه دوس داشتی یه آدرس برام بذار کمکی ازم بربیاد در حد خیلی جزیی من درخدمتت هستم عزیزم.  شماره تلفن نمیخواد بذاری اما آدرس ایمیل اگه داری یا اکانت تلگرام.  


من خیلی ساله دارم میجنگم برای بهتر کردن شرایطم . به حدی که بارها و بارها از خیلی ها دور و نزدیک شنیدم گفتن که اگه ساره کمی آزادتر و مستقل تر بود حتما تا حالا برای خودش کسی بود . 


امروز قصد پست گذاشتن نداشتم اما دختر جان باعث شد بیام پست بذارم و بگم که وارد چهل و یکمین سال زندگیم شدم . از چهل سالگی که خیلی ها تعریفش میکردن من هیچ چیز شیرین و متفاوتی تجربه نکردم . 

رفتم یه کیک خریدم با چای دورهمی با بچه ها بخوریم . سالهای قبل نمیشد کیک بخرم ... کادو هم همه بم پول دادن .


همیشه شکر میکنم برای همین حداقل ها ، اما نمیشه از نداشته ها نگفت . و همین نداشته ها باعث شده من همییییشششهه درحال تلاش باشم .

دختر جان به تو هم میگم تلاش کن ، نمیدونم چند ساله و کجا هستی ، اما به اندازه همون بلندی قدم هات تلاش کن . اگه نمیتونی بدوی ولی حتما میتونی راه بری ، اگه نمیتونی راه بری حتما میتونی بخزی. 

من خیلی خزیدم و خیلی دویدم ، اما  همونطور که بت گفتم مسائل منم خییییلی بزرگتر از خودم بودن ، از سن کم مراقبت از خواهر باعث شد خیلی از بازیگوشی هام رو کنار بذارم ، نتونستم بیخیال بخوابم و بیخیال بیدار بشم . از سن کم سخت گیری های پدر باعث شد همیشه تو استرس و ترس باشم ، نشد بال بزنم و پرواز کنم اما همیشه دویدم . 

حالم برای تو و خودم و امثال مون خراب شد امروز . میدونم که حتما خیلی از دخترا هستن شرایط بدتر از من دارن . 

اما نمیدونم آیا همه شون واقعا میدوند؟ 

طولانی شد ، اما سر دلم رو باز کردی دختر جان . 

من هنوزم دارم با باورهای غلطی که همه این سالها رفتارهای پدر  به خورد خودم و بقیه داد میجنگم ، باورهای غلطی که رد شدن ازشون الان برای خیلی ها حکم قانون شکنی منو داره . درصورتی که من قانونا و شرعا اونقدر بزرگ و بالغ هستم که بتونم برای خودم تصمیم بگیرم و اهمیتی به بقیه ندم ، اما متأسفانه خیلی رعایت همه رو میکنم . و اعتراف میکنم که ضعف از خودم بوده و هست . امروز یکی از شاگردام که حدودا ۲۲ سالش هست رفت ایتالیا ، من چی ؟ آیا میتونم با خیال راحت بگم میخوام برم تا اهواز ؟  یا حالا هم میگن جای پدر خالی . اما یه دختر ۲۲ ساله اونقدر قوی و مستقل و با اراده ست که رو خواسته و هدف خودش می ایسته و نمیذاره هیچ کس نه رای ش رو بزنه و نه مانعش بشه . همه رو به تفکر درست خودش قانع میکنه . براش بهترین ها رو آرزو میکنم . حرفم سر اینه که امثال من و تو ، خودمون هم خیلی مقصریم . البته میدونم که تلاش کردن و پافشاری برای رسیدن به خواسته هامون گاهی واقعا تاوان سنگینی داره،  که من خودم تا اینجا حس میکنم کار خاص و بزرگی براش نکردم . 

کار برزگ من یعنی اینکه بگم من دیگه پدر ندارم،  خودمم بالغ و عاقلم. و بگم مسئولیتی درقبال خواهر برادر مریضم ندارم . مادرم هم باید خودش از پس خونه و کاراش بربیاد و هرچی دارم و ندارم بردارم و برم برای خودم مستقل بشم با حداقل امکانات و شاید حداکثر کمبودها و مشکلات . 

قدم بزرگ اینه که بگم دیگه بسه من دیگه باید برای خودم زندگی کنم ، اما هرچی دو دو تا چهارتا میکنم میبینم نه عُرضه شو ندارم ، دلش رو ندارم که خواهر و مادر و برادرم رو ول کنم و این یه نقطه ضعفه بزرگه . 

و این یعنی دور باطل خزیدن یا دویدن . 



نظرات 4 + ارسال نظر
قلب من بدون نقاب شنبه 12 آذر 1401 ساعت 18:03

سلام مدتی هست خاموش میخونمت ساره جان
میدونی گلم ما به چیزهایی باور داریم که بهشون عمل می‌کنیم نه چیزهایی که فکر می‌کنیم
یعنی شما همه اینهایی که گفتی را فقط در ذهنت داری و میدونی که کار درست چیه ولی بهش باور نداری

اگر باور داشتی که زندگی جور دیگری هم میتونه برات پیش بره حتما از فکر می بردیش به عمل

نمیدونم تونستم منظورم را برسونم؟

مثلا من خودم الان دارم ی تصمیم مهم میگیرم
باور کن ۹۰ درصد شبیه تصمیم تو هست
بعد آنقدر شب ها فکرم را درگیر میکنه
هی به خودم یادآوری میکنم دلیل اینکه
اقدامی نمیکنم اینکه که هنوز باور ندارم
بعد میام برای خودم قدم های کوچیک میذارم
اون نردبون بلند را میکنم هزار پله
میگم روزی چند پله میتونم برم بالا؟
با خودم مسابقه میدم
خودمو تشویق میکنم

شاید الان و امروز نتونی زندگیت را تغییر بدی
اما بشین زندگیت را به گام های کوچیک تقسیم کن
مثلا از کارهای خونه شروع کن
ببین گام های کوچیک چی میتونه باشه
از کم کردن وابستگی های دو طرفه شروع کن

سلام دوست من . مرسی که میخونی و همراهی میکنی

آره تا حدی حرفت درسته ، چون همیشه خواسته هام رو خیلی دور و غیرممکن حس کردم . تا حدی واقعیت داره .
اما قدم های کوچیک رو همیشه برداشتم . حتی حالا هم جدی تر مسائل مادی م رو مدیریت میکنم مثلا دارم رو پس انداز و سرمایه‌گذاری هام برای آینده بیشتر تمرکز میکنم بلکه بعدا ها بتونم یه کاری درست و بزرگ برای خودم بکنم ‌
میدونم باور به یه چیزی خیلی تاثیر داره تو رسیدن بش

همساده جمعه 11 آذر 1401 ساعت 12:26

کامنتم ناقص رسید .تولدت رو تبریک گفتم.

ممنونم همساده جان

لی لا جمعه 11 آذر 1401 ساعت 09:02

سلام مهردخت جانم...تو واقعا مهر دختی!
من فکر می کنم تو خیلی هم با عرضه ای وعرضه ی مستقل شدن رو داری...اما مهربانیت باعث می شود که نتوانی به استقلال فکر کنی ...اینکه مادر وخواهر وبرادر رو تنها بگذاری وبری...این سخته برات...حقیقت زندگی تو اینه ساره جان... حتما خداوند به قلب مهربانت نگاه می کند. ...

سلام لی لا جان
مرسی از کامنت پر انرژی ت . آره خیلی برام سخته ولشون کنم .
باید رو این جمله بیشتر تمرکز کنم که حقیقت زندگی من همینه . شاید آروم ترم کنه .
انشاالله نگاهی کند به ما

همساده پنج‌شنبه 10 آذر 1401 ساعت 13:40

سلام

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد