عدالت یا توهم

کی گفته حق به حق دار میرسه .

کی گفته عدالت اجرا میشه .

عبدالباقی فرار کرد ، پشتش هم استاندار شریعتی . 

کدوم خون پایمال شده ای همه این سالها جبران شد .

کدوم ظالمی پای دار رفت و تاوان پس داد .

میخوام نباشه آخرتی که قراره اونجا جواب پس بدن .

درد اونجاست که اگه جوونامون پای آب و بنزین کشته شدن و کسی نتونست خون بهاشون رو پس بگیره ، اما کسی هم فرار نکرد ... الان جوونت کشتن خود نامرد کثافت شون فرار کرده دبی و امارات و کانادا ، جایزه گرفتن یه تور بی برگشت و خوش آب و هوا .. 

تو پست قبلی هم به زور خودمو نگه داشتم بی ادب نباشم و نگم کثافت ..‌ اما این کمترین واژه ست برای اون نامردا.

حالا من دلم خوش باشه بشینم نفرین کنم که الهی اینجور بشی اونجور بشی ، چی درست میشه ، هیچی.  جوون من رفت ، عشق من رفت ، سایه بالای سرم رفت ، دیگه قراره چی جبران این فقدان رو بکنه و این همه ظلم . 


من یکی که از پدرم هم خیر ندیدم ، هر روز به شکل های مختلف  اذیتم میکنه و حقم رو میخوره . چهل ساله نگذاشته به ساده ترین حقوق  و آزادی هام برسم . حتی اگه لبخندی رو لبم ببینه بلافاصله زهرش رو میزنه وسط قلبم . 

نمیدونید چه حرفی بم زده که حتی روم نمیشه بگم .


منی که پدرم بهم رحم و مروت نداشته ، چه توقعی از غریبه ها میتونم داشته باشم ، از رئیس...‌ از فرماندار  و شهردار و از هر مسئول بی لیاقتی . 

حتی به حساب کتاب رئیس قلمچی هم دیگه اطمینان ندارم ، موردی پیش اومده که فعلا راجبش حرفی نمیزنم ، همه حرام خور ، همه ظالم و خدانترس. 

وقتی خدا خیلی وقته خودی نشون نداده دیگه همه به این باور میرسن که نیس و حساب کتابی هم قرار نیس پس بدن . 

خیر سرشون دور کعبه میگردن و بشون میگن حاجی . جانماز آب میکشن .

یعنی دلم میخواد هرچی از دهنم درمیاد نثار اول تا آخر همه شون کنم . 


از اینکه حس کنم مورد سوءاستفاده قرار گرفته شدم ، از اینکه حس کنم کسی فکر کرده من هالووَم ، چند روزه دارم حرص میخورم ، گریه میکنم ‌ . 


آخه چرا بدبختی بعضی از آدما خط پایان نداره . 

چرا ...‌

منی که با همه صاف و صادق بودم و تو هر کاری برا هرکس کردم خالصانه همه انرژی و عشقم رو گذاشتم . 


لعنت به این زندگی که تمومی نداره .

لعنت به اول تا آخرشون.



نظرات 7 + ارسال نظر
مهر سه‌شنبه 17 خرداد 1401 ساعت 20:34

سلام ،من تازه باهات آشنا شدم ،چند تا پست آخرت رو خوندم ،نرسیدم به قبلی ها( شایدم وقت نشه و از همینجا دوستت بشم) ،خواستم بگم احساس میکنم ،تو شرایط سخت زندگیت ،بسیار پرتلاشی ،برای همین جذب نوشته هات شدم و انگیزه میگیرم ازت
امیدوارم زندگی بر وفق مرادت باشه

سلام مهر عزیز خوش اومدی
امیدوارم تو کافه تلخ من ، یه چیزایی پیدا بشه حالت خوب کنه
بله عزیزم درست حدس زدی ، معلومه قدرت شناخت خوبی داری
شما هم سلامت باشید

خورشید سه‌شنبه 17 خرداد 1401 ساعت 14:15

سلام
ساره عزیز
انقدر خشم اول از همه به خودمون آسیب میزنه،
سعی کن خبرهای بد رو دنبال نکنی به خصوص از فضای مجازی و کانالها و پیجها.
اخبارهای ضد و نقیض و بدون سند و مدرک واقعا آزار دهنده است و ناخودآگاه باعث استرس و اضطراب میشه.
شما دختر با روحیه و باانگیزه ای هستی، همیشه نیمه پر لیوان رو میبینی
این اتفاقها کم و زیاد همه جای دنیا میفته و عدم رضایت مردم هم، یه چیزه فراگیره و مخصوص به اینجا نیست.....حالا یه جا بیشتر و یه جا کمتر
اینجا هم خوبیها و قشنگیهای خودش رو داره
همه کس و همه چیز اونقدرها هم بد نیست

سلام خورشید جان
آره میدونم .
مرسی از محبتت
صدرصد همه یه جور نیستن

سایه دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت 22:06

عزیزم خودتو از اخبار بد دور کن میدونم سخته ولی سعی کن زیاد اخبار تلخ دنبال نکنی زندگی همینجوریش به اندازه کافی سخت و بی رحمانه هست و اینم یاد بگیر بشنوی ولی گوش نکنی همون گوشت یکی در و یکی دروازه باشه اجازه نده بقیه بدونن چطوری میتونن ازارت بدن موفق و شاد باشی هنرمند عزیز

مرسی از انرژی مثبتت سایه جان .
میدونی سایه اسم خیلی قشنگیه
چشم عزیزم سعی میکنم بیشتر

فرساد دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت 15:48

سلام دوست پرتلاش و توانا
تاریخ همیشه پر از روزهای تاریک بوده اما همیشه تاریکی در اوج شکسته شده و روشنایی فراگیر شده
البته در دل هر روشنایی و نوری هم جوانه های تاریکی رشد کردن
شما خانم توانا و صبوری هستی
گاهی بشین و تلاش ها و موفقیت های خودتو ببین و خودتو تحسین کن
دوست عزیز ، خودتو باور داشته باش و اگر جایی با شما ناصادقی کردند، شما هم به فکر رفتن به جای بهتر باش
چقدر خوب شد از آموزشگاه قدیمی اومدی بیرون
الان هم مترصد فرصت بهتر باش و از این آموزشگاه به جای بهتری صعود کن
فردا متعلق به انسانهای صبور و پر تلاش هست
از موفقیت ها و کارهای هنری ات بیشتر بنویس و عکس بگذار
سلامت و موفق باشی

سلام آقا فرساد
نمیدونم چندوقت چندوقت منو میخونید ، اما امیدوارم این دیر به دیر اومدن هاتون فقط مصادف با پست های تلخ من نباشه . من این مدت خیلی با انرژی و انگیزه بودم شما نمیدونم شاید نبودی که بخونی.
ناراحت میشم که فقط به تلخی این داستان برسید . چون من واقعا سعی خودمو دارم میکنم که خوب بمونم و رو به پیشرفت. دوس دارم تو شادی هام هم شریک باشید

مسئله کارم هنوز دارم بررسی میکنم . مطمئن بشم میام تعریف میکنم .

چشم
ممنونم

صبا دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت 13:07 https://modaam.blog.ir/

انشاالله خدا به قلبتون ارامش بده :(

به همه مون عزیزم

عابر دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت 08:51

کاششششش که از پس امروز بود فردایی

فردایی که تاریک باشه بهتره که نباشه .
نمیخوام اینقدر تلخ باشم واقعا .. اما گاهی درد و واقعیت بدجور قالب میشه به امید و آرزوهامون

ریحانه دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت 02:56

بیا بغلم با هم گریه کنیم

نمیدونی چقدر عصبی و ناراحتم ... بیاااا عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد