سلام به همه دوستان خوب خودم.
خدا رو شکر پوش پوش حالش بهتره ، دیشب تونست کمی غذا بخوره خیلی گرسنه بود .
نمیدونم گفته بودم یا نه ... قلمچی و زبانکده همزمان یه ساعت رو از من میخواستن برای کلاس و من مونده بودم چه کنم . راستش تایمی که حرف سرش پیش اومد درواقع تایم خالی شده قلمچی هست که قراره نیمسال دوم ادامه پیدا کنه . اما چون من اولش به سوپروایزر پیام دادم و ایشون جواب نداد منم احتمال میدادم همکاری کنه و جابجایی کنه ، خیلی سخت نگرفتم و زبانکده ازخدا خواسته تایم رو به اسم من پر کرد ، البته به این قرار که تازه به بچهها زنگ بزنه و تایم بشون بده ، چون میگفت آمار کلاس بالا رفته و منتظریم تو یه تایم خالی بمون بدی . خلاصه این وسط یه سوء تفاهم پیش اومد و من موندم وسط این دوتا . سوپروایزر گفت نباید تایم ما بشون میدادی ، منم چون دوس دارم جام با قلمچی محکم کنم مجبور شدم به زبانکده بگم کنسل کنه . رئیس زبانکده دلخور شده بود که من تورو اول آوردم اینجا و اولویت با ماست ... خلاصه اعصاب خوردی داشتم بین شون .
آخرش قرار شد زبانکده کلاس مذکور رو تو تایم اول یعنی ساعت ۴:۳۰ اوکی کنه ... تایم اول رو کسی نمیخواد چون بچهها معمولا تا اون ساعت گیر درس و مدرسه شون هستن . ولی مدیر داخلی زبانکده گفت دیگه ما خودت رو میخوایم و سعی میکنم بچهها رو راضی کنیم همون ساعت اول بیان، راه دیگه ای نیس .
امیدوارم همه چی خوب پیش بره و من گیر نکنم وسط شرمندگی های خودم . میدونید که بیش از اندازه حساسم به اینکه کسی ازم ناراحت نشه . و این نقطه ضعف منه . افسسوسسس.