گوش محرم میخوام

چقدر امروز دلم میخواد با یکی بشینم راحت و بی سانسور حرف بزنم.  

دلم گرفته و تو مشکلاتم گیر کردم . نگرانی هام تمومی نداره . 

دو روزه گوشم درد میکنه . 

پرستاری کردن همه حس های خوبم رو از بین برده . یا دست کم بگم کمرنگ کرده . 

از بی توجهی های خواهرم که همه این سالها به بهونه های ناموجه،  باعث ضعف بیشتر و بیشتر خودش شد و منو با خودش تو این منجلاب فرو برد و حالا هر دومون موندیم چه کار کنیم و چه راه حلی پیش ببریم . هیچ کدوم از خواهر برادرها حتی نمیتونن حدس بزنن من چقدر دارم باش اذیت میشم . 

نگید خبببب بگو . 

من نسبت به قبل خیلی بیشتر میگم ولی وقتی خودم بش فکر میکنم خیلی خیلی چیزها رو هم نگفتم و حرف زدن راجب شون گوش محرم میخواد نه یه زبون طلبکار . 

و از اشتباهات مادرم تو برخورد با بچه ها و پرتوقع بار آوردن شون . از بعضی از ... 

چی بگم ... 

واقعا نمیشه همه چیز رو گفت .

برای همین میگم گوش محرم میخوام .

امروز انگار دست و دلم به درس نیس . خوبیش اینه که دیروز اون فایل پی دی اف قبل از شروع کلاس رو تموم کردم . 


خیلی دلم میخواد الان یکی رو پیدا کنم بش بگم بیا بیرون فقط میخوام غر بزنم . 

نظرات 1 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 25 آبان 1400 ساعت 09:28 https://meslehichkass.blogsky.com/

من آماده شنیدم
با دل و جون بهت گوش میدم

مرسی عزیزم
چه خوب که هستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد