کادو

امروز خیلی خسته و خورد از خواب بلند شدم . فشار کاری م زیاده واقعا . استراحت کافی هم نمیکنم . دلم نمیخواست بلند شم . اما هم نوبت واکسن دوز دوم داشتم و هم باید جارو میزدم . درنتیجه مثل همیشه ربات گونه کارا کردم. رفتم واکسن زدم و برگشتنی یادم افتاد که باید برای یه دوست  کادو بخرم . از اونجایی که دست بردم تو پس اندازم ، دیگه خودم رو نگران پول نکردم . رفتم و یه چند تا مغازه گشتم و یه چیزی دیدم و واقعا پسندیدم ، دیگه برای قیمتش هم به خودم زحمت فکرکردن ندادم . 

واقعا از خریدش لذت بردم  ، باید سر فرصت بش بدمش . 

بیشتر وقت ها کادو دادن برای من لذت بخش تر از کادو گرفتن هست 


از دست اون دوستایی که دست منو بستن که نمیذارن من از دست شون یه لذتی برای خودم بسازم و براشون هدیه بخرم ... خودشون اینجا رو میخونن و میدونن دقیقا منظورم باشونه 

فقط همیشه تو ذهنم هرچی میبینم که باب سلیقه اوناست میگم وای کاش میشد اینو برای فلانی بخرم ... کل سال همین کارمه با اینکه میدونم راهی و اجازه ای برای کادو دادن ندارم . فقط دلم رو خوش میکنم یه ذره ‌. 

برم که یه ترجمه دارم و وقتم محدود . 

راستی با دو همکار قدیمی شاید فردا صبح بریم صبونه ،  منم میگم ناظر آزمون هستم خدااااا 

بخدا من دروغگو  نیستم سوءتفاهم نشه . 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد