بازیابی مجدد ساره

امروز بخاطر نیازمندی های دیگران رفتم بازار ... ۴۵ دقیقه ... خیس خیس عرق برگشتم.  

من خودمم کار داشتم اما به حدی هوا گرمه که حسش نبود ولی امروز دیگه رفتم . 

از خودم بدم میاد که همیشه بخاطر دیگران یه رحمی هم به خودم میکنم . 

ولی از طرفی هم باید اعتراف کنم که با شنیدن کتاب دارم خیلی چیزا تمرین میکنم. 

 خیلی به اندازه قبل به خودخواهی  های دیگران و طلب کاری هاشون اهمیت نمیدم . 

مثلا اگه داداشم سر سفره بگه فلان ترشی مگه تموم شده ؟ 

من بلند نمیشم مثل قبل بپرم بیارم . 

باید یاد بگیره با احترام بگه برام بیار ، نه اینکه به در بگه دیوار بشنوه . 


سوسیس شام رو تا جایی که بشه به حداقل میرسونم ، حتی به مامانم هم گفتم که به حرفم گوش بده ... البته گاهی گوش نمیده . 


خودم حس میکنم دارم بیشتر به خودم اهمیت میدم و کمتر بخاطر دیگران احساس تقصیر میکنم . 

تو کتاب گفته دیگران و حتی والدین گاهی برای خودخواهی های نابجای خودشون باعث ایجاد یه حس تقصیر در آدم میشن که اصلا ریشه نداره و ارزش اهمیت دادن هم نداره . 

منم هرچی کتاب میگه تمرین میکنم . 

از مرکز کتاب اینجا پرسیدم کتاب رو نداشتن خواستم بخرمش . ولی فعلا همون صوتی رو گوش میدم و هروقت واقعا خواستم بخرم از اینترنت پیداش میکنم . 


بازار که رفتم برای خودم یه کفش خریدم و دوتا شمع وارمر قرمز،  

وارمر قرمز رو برای یه کوچولو  فنگشویی  میخوام ، بهرحال حداقل ها رو باید امتحان کنم . 


امروز تونستم ذهنم رو راجب کارای خواهرم بشورم و الان دیگه لکی نمونده . 


با هیچ کس هم دیروز حرف نزدم که بگم درددل سبکم کرده باشه ، نه . 

اما تا خودم نتونم با خودم کنار بیام و به خودم رحم کنم هییییییچ کس به من رحم نمیکنه . 

حساب من و خانواده م هم بماند کنار که دیگه از راه حل ها گذشته . 


فعلا فقط پوش پوش ( اسم گربه مورد علاقه م ) ،  حال دل منو بطور واقعی خوب میکنه . از ته دلم خوشحال میشم وقتی میاد . اگه آقا اذیتش نکنه . نماز نشسته میخونه اما تمام وقت میره میاد چک کنه اگه گربه هست فراری ش بده . 

این فرصت ها هم فقط وقتی می‌خوابه پیش میاد که اون بیچاره بیاد و من بتونم دستش بزنم ، بغلش کنم و حتی ببوسمش... آره میبوسمش.  

نمیدونید چقدر نازه و البته تمییییز.  

منم رعایت بهداشت و موارد خاص رو میکنم نگران نباشید. 

بیچاره عین من همش از آقا ترس داره ، حتی وقتی میاد همش چشمش با ترس خاصی به در خونه ست که حالا آقا بیاد براش . گاهی خودم با قربون صدقه میبرمش بیرون که فقط آقا نیاد اذیتش کنه یا بزنتش. 


این یه هفته اخیر از بعضیاتون چه اینجا چه تو پی وی ، یه محبت هایی دریافت کردم ، یه غیرت هایی نسبت به خودم ، یه دل گندگی ها و یه تعارف هایی که عییییین واقعیت بودن،  که به داشتن تون افتخار کردم ، قوت گرفتم . 

من دیروز یه وضعیت تا واتس اپ گذاشتم و چند پیام بسیار ارزشمند گرفتم ، اسم نمیارم برای تشکر که ناسپاسی فرض نشه برای بقیه ، اما خیلی خیلی ممنونم  از اون دو سه نفری که اونجوری اومدن و پشت منو تو زندگی گرفتن و حتی پیشنهادهای خیلی ارزشمند دادن . 

دعام کنید همچنان نیازمندتون هستم .

نظرات 5 + ارسال نظر
Reyhane R سه‌شنبه 12 مرداد 1400 ساعت 13:17

ساره جانم انشاءالله که حالت خوب باشه و سرت شلوغ باشه به کارهایی که دوست داری...
دلتنگت هستیما (:

ممنونم ریحانه جانم محبت کردی عزیزم

غزل سپید دوشنبه 11 مرداد 1400 ساعت 13:09

ساره جان سلام
خوبی؟
ممنون که همیشه بهم سر میزنی...
کاش اوضاعت خوب باشه و مشغول کارهات باشی. و امیدوارم جوری پیش بره که فرصت کنی به علایقت بپردازی.
من نمیخوام در مورد چیزهای دیگه حرف بزنم. چون میدونم خودت بهتر از هر کس دیگه ای واقف بر اوضاع و امکانات و شرایط هستی...
فقط خواستم حالت رو بپرسم و بگم که به یادتم دوست خوبم.

مرسی غزل جان خوبم عزیزم
از فردا انشاالله میام میخونم

فرشته چهارشنبه 30 تیر 1400 ساعت 15:10

تو میتونی
تو فوق العاده ای
اسم کتاب چیه؟

اگه بذارن ...
چگونه شخصیت سالم تری بسازیم؟ از وین دایر

Reyhane R چهارشنبه 30 تیر 1400 ساعت 14:20 http://injabedoneman.blog.ir/

سلام (:
الهی.پوش پوش ^_^ چه بامزه.
راستی ساره این شلوغیا که میگن طرف شما هم هست؟ جریان چی بوده؟
شما هم مشکل کم آبی و این چیزا رو داشتید؟

الان میگم ...

ریحانه سه‌شنبه 29 تیر 1400 ساعت 15:47

کلا خونه شما خیلی مرد سالاریه ها. داداشت میگفت ترشی مگه تموم شده، بعد تو میپریدی می اوردی؟
من ته تهش میگم یا اره، یا نه، یا نمیدونم خودت برو تو یخچال را نگاه کن. یعنی عمرا از سر جام پاشم. هرکی دلش هرچی میخواد پاشه بیاره. مگه دست و پا نداره؟؟

حرص نخخخخور. چی بگم دیگه از آقا چیز دیگه یاد نگرفتن .
این داداشم بود که نمیتونه خودش بلند بشه
البته خداییش خیلی فرق نداره پا داشته باشن یا نه
چون اونم همین طوریه متاسفانه
حالا مهم اینه که من دارم ذره ذره بی محلی میکنم و تمرین میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد