این دو سه روز لابلای کارام یه ترجمه هم گرفتم و تحویل دادم . از وقت های مثلا سوخته یا استراحتم گرفتم برای ترجمه.  نمیشه رد کنم دیگه این کارمه و قسمتی از درآمدم.  


یه هنرجوی نقاشی هم ثبت نام کرد . 


یه خصوصی زبان هم گیرم اومده قراره فردا جلسه اولش باشه . فعلا قراره صبح براش کلاس رو ردیف کنم از تو خونه . باید شرایطم رو مدیریت کنم . 


تو برنامه جدید ترم تابستونه زبانکده،  تو فکرم یک کلاس رو خالی کنم که تایمش بذارم برای کلاس های خصوصی م که پیش میاد . چون هرچی باشه از پول آموزشگاه خیلی بصرفه تره حتی یه کلاسش.  

هنوز تصمیم نهایی رو نگرفتم .


تمرینات طراحی م رو تو روزایی که زبانکده آزمون داشتم و تایم خالی میشد تا حد زیادی پیش بردم و البته هنوز تموم نکردم .


زخم مامانم خیلی خیلی بهتره . ولی هنوزم در استراحت هستن . 


هر روز به داداشم یادآوری میکنم همون ریزه کاری ها رو . 

هر روز تمرین خودخواهی میکنم و چقدر از این تمرین بدم میاد .. چه به سر آدم میاد گاهی که مجبور از مهربونی ش و دلسوزی ش و ازخودگذشتگی  ش به تمرین خودخواهی برسه... چون دیگران درکش نکردن و بش رحم نداشتن . 

ولی واقعا آزاردهنده ست که هر روز صبح تا شب بخوام بگم فلانی فلان کار کردی ؟ فلانی فلان چیز بذار سرجاش .. واااای آدم دیوونه میشه . مخصوصا خونه ما که من باید به چند نفر هی تذکر بدم حتی از خودم بیزار میشم . 

گاهی بم میگن تو منت میذاری سرمون ... به جای اینکه بم حق بدن و بام همکاری کنن  ولی من میخوام ادامه بدم و هرجور شده تایم خالی کنم برای خودم حتی در حد دقیقه ها . 


دارم برنامه شام رو هم تا حدی مدیریت میکنم . برای شام بچه‌ها معمولا در حالت ساده تخم مرغ سرخ میکنم و در حالت سخت تر ، یا سوسیس یا سیب زمینی سرخ میکنم . البته اگه دیر نیان کمتر اذیت میشم . درمورد تایم اومدن هم تذکر دادم که اینقدر دیر نیاین من خسته م بخوام تا ۱۲ شب گیر شام شما باشم . 

اگه پسر دارید اونو سوسول و تنبل بار نیارید ، قبلا میگفتن دختر کار یاد بدیم که از شوهرش فحش نخوریم .. الان من میگم به پسرهاتون هم کار بدید از بچگی که فردا دور از جون آه پشت تون نیاد . که بابا این چه تربیتی شده که اینقدر تنبلِ و کمک نمیکنه . البته بعضی پسرها فقط پیش مامان و خواهرشون تنبل بازی درمیارن ولی پیش همسر جان همه کاری میکنن. بچه هاتون رو به خوردن همه چیز و مخصوصا شام مونده از ناهار عادت بدید 


حتما میگید کی به کی میگه . 

برای من دیگه دیوار کجه و به سختی میشه کمی راستش کرد . ( منظورم عادات غذایی داداشاست) . 


شما جای من بودید هم خسته میشدید اینهمه بخوای تذکر بدی و انگار هی خودت رو بد کنی و کارهات بی اجر ، ولی ظاهرا فعلا چاره ای نیست. 



نظرات 10 + ارسال نظر
غزل سپید دوشنبه 7 تیر 1400 ساعت 13:20

سلام ...محبت داری
اره واقعا باید اراده کنم. واسه شروع باید خوابم رو درست کنم. بهت فکر میکنم و به اینکه چقدر تلاش میکنی ضمن انجام مسئولیتهای دیگه کارهای خودت رو هم پیش ببری. باید یکم هم شده بهت شبیه بشم
مطمئن باش زندگی روی زیباتری هم داره که یک روزی میبینیش... تو همین الان هم همه چیز تمامی اما خب قبول دارم که مسئولیتی بیش از آنچه باید به روی دوشت هست. خداوند پشت و پناه لحظه هات ساره جان

اختیار داری عزیزم شما خودت الگویی ...
من که چشمم به اون روزای زیبا و پر امید گره خورده .
ممنونم عزیزم

غزل سپید شنبه 5 تیر 1400 ساعت 00:36

ساره جان خیلی خوبه که تلاشت رو میکنی . من کاملا میفهمم چقدر میتونه سخت باشه و حتی گاهی آدم ممکنه فکر کنه همه ی اون کارهای قبلی که انجام داده اجرش ضایع میشه و دیگران همانطور که به زبان آوردند فکر کنند همه ش منت بوده. اما چاره چیه؟! فعلا همین بهترین راه حله!
ساره جان من اینقدر که نقاشی کشیدنت و هنرت به چشمم اومده بود، حواسم به توانمندیت در زبان انگلیسی نبود! ترجمه رو میدونستم اما نمیدونم چرا از کنار مدرس زبان بودنت گذشته بودم!!!
اتفاقا میخوام یک پست درباره قضیه زبان انگلیسی بنویسم. خوشحال میشم نظرت رو بگی...
اینقدررر غبطه میخورم تلاش میکنی از لحظه هات استفاده کنی. من به شدت تنبلی در وجودم رخنه کرده...اه. دوباره یادم اومد اعصابم خرد شد

غزل عزیزم مرسیییییی
شما که خودت الهام دهنده خوبی ها هستی دختر
نظر لطفته ..‌ حتما چک میکنم پست ت رو
آره من همیشه حتی از دوران مدرسه اصلا زمان سوخته ندارم و همیشه درفعالیت بودم. فقط نمیدونم چرا زندگی اونجوری که لیاقتم هست خودش رو نشون نداده .
شما هم میتونی فقط شروع هر کاری سخته . بعدش رو دور میافتی .
ولی اراده کن ... و بگو ساره گفته اراده کن نباید کم بیارم

فرشته سه‌شنبه 1 تیر 1400 ساعت 01:47

افرین به این همه تلاش ودقت تو بهترینی
من به پسرم آشپزی یاد میدم ومرتب کردن منزل رو ولی یه چیزایی ذاتیه تو خون هست نمیشه یاد داد

ممنونم عزیزم
بازم خوبه که یاد میدید بالاخره سهم بزرگی تو ایجاد تغییر دارید . قسمتی هم که ذاتیه همه باش کنار میان

نفیسه سه‌شنبه 1 تیر 1400 ساعت 01:29

سلام عزیزم خیلی خوشحالم از اینکه میبینم داری کمی هم که شده خودخواه میشی
کار کردن زیاد تو دیگه به چشم نمیومد کسی هم به فکر خستگی‌های تو نبود چون شده بود عادت و وظیفه
غر بزن گیر بده دستور بده توقع داشته باش بذار ببیننت
اصلا بگن منت میذاری عیب نداره

گاهی لازمه به بقیه نشون بدیم برای خودمون ارزش قائلیم تا اونا هم برامون ارزش قائل بشن

ولی در کل ماشالله بهت دمت گرم که اینقدر هدفمند و پر تلاشی
همیشه تحسینت میکنم همیشه

سلام دختر خوووبی توووو. پسرت خوبه عزیزم. امیدوارم سرحال و شاد و سالم باشی .
والا من رو اینا تو یه اعتراض خیلی خوووب میبینن که بگن بامون بدرفتاری کرد وگرنه تو خوبی ها انگار به چشم نمیام .
واقعا خسته شدم ولی چاره ای ندارم
ممنونم که اومدی و همراهی کردی

عابر دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 17:18

ریحانه دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 16:18

فقط خواستم بگم عابر جان عالی بووووووووود


عابر جان لایک

هاله دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 12:34

ایمیلی برام نیومده هنوز منتظرم خانمی

بازم اینی که دادی میگه اشتباه
قبلی ارور نمیداد ولی این میده

هاله دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 10:32

واقعا موافقم که پسرها رو نباید تنبل بار آرود من یکی زخم خورده ام سر این قضیه از دست مادرشوهر شاکیم ولی بالاخره درستش کردم هم کار می کنه هم غذای شب قبل رو می خوره تازه عدس پلو هم که متنفر بود به خوردش می دم چشای مادرشوهرم می پره بالای سرش
ولی به جاش خودم کلا یه دونه برادر دارم به شدت شدت کاری از خواهر مجردم که تو خونه ست بیشتر کار می کنه

والا خوب تونستی شما ایشون رو همکار و همراه کنی . البته گفتم در اکثر موارد خونه همسرجان کمک میکنن حتی اگه دست به سیاه سفید نزده باشن .
احسنت به شما

چه برادر خوبی . خدا زیادشون کنه این نمونه ها رو

ایمیل چک نکردی هاله جان

خورشید دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 06:24

سلام عزیز
بسیار هم عالی. همین قدر که ناخودآگاه شما داره مقاومت می کنه و سخته، برای اون عزیزان هم تغییر عادت سخته. خدا قوت پهلواااان
کس نخارد پشت من
جز ناخن انگست من عالی بود

سلام خورشید جان
ممنونم عزیزم من کلا تو این خونه دارم جهاد میکنم

عابر یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 21:45

سلام. خیلی خوبه. خوب اگر فکر میکنن داری منت میذاری از این فکر درنیارشون با خنده بگو آره دیگه برای اینکه از زیر منت من دربیاید روزی سه مرتبه توی آب بخونید کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ، گر بخارد پشت من این ناخن انگشت من ،خم شود از بار منت پشت من. همتی کو تا بخارم پشت خویش وارهم از منت انگشت خویش. بعد آب رو بخورند انشالله که افاقه کنه و به سلامت از این وادی بگذرن


ها والا گفتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد