شمس ملت عشق یا شمس کیمیا خاتون

کتاب کیمیا خاتون رو دیروز تموم کردم ، راستش نمیدونم چی بگم ، بازم رفتم و کلی نقد از هر دو کتاب ملت عشق و کیمیا خاتون خوندم . تو کیمیا خاتون تا حدی جواب سوالات پیش اومده از خوندن کتاب ملت عشق ، رو گرفتم ، اما بازم دچار گیجی شدم ...

اول اینکه بتون پیشنهاد میکنم اگه خواستید ملت عشق رو بخونید یا دنبال نقدهاش نرید که سوال پیش بیاد ، یا اگه قراره این کارو کنید ، دو کتاب رو با فاصله زمانی کم از هم بخونید ...

تو ملت عشق من عاشق شمس شدم ، به جرات میگم عاشق رفتارش شدم و زندگی تا مدتی بوی عرفان میداد برام و زندگی درویش مسلکی ، تعریف قشنگ تر و جدیدتری برام پیدا کرده بود ، اما نمیدونم چی شد که رفتم کلی نقد خوندم و دچار شک و دودلی شدم نسبت به شخصیت شمس . چون تو نقدها گفته شده بود که شمس اصلا به عشق کیمیا توجه نکرده و دختر از افسردگی مرده،  منم میگفتم شمس توکه اینقدر خوب بودی و از عالم و نفسانیات خبردار بودی ، چرا دختر رو به همسری گرفتی ولی بش توجه نکردی و حتی بی‌خبر شبانه ولش کردی و رفتی .

خوندن نقدها منو رسوند به کتاب کیمیا خاتون ...

حالا تو کیمیا خاتون گفته شده که شمس عاشق و دلباخته کیمیا میشه، درصورتی که کیمیا عاشق علاءالدین پسر مولانا یا همون پدرخوانده ش بوده ، عشق دو طرفه که بخاطر اصول و مقررات اون حرم،  حرفی ازش زده نشد و وقتی شمس عاشق کیمیا میشه و از مولانا خواستگاری ش میکنه ، دستور ازدواج صادر میشه .

شمس عشق به کیمیا رو اینجوری توصیف میکنه که وجود خدا رو در عشق کیمیا یافته و این وجه دیگه ای از عرفان هست . و عشقی نثار کیمیا میکنه که کیمیا هم خوشنود میشه و شمس دربرابر این عشق حتی هم خوابگی از کیمیا نخواسته،  فقط کنار اون بودن براش مهم بوده . ولی بعدها بخاطر حساسیت به رفت و آمدهای کیمیا با زنان حرم و رفت و آمدهای علاءالدین،  دچار شک بدی به کیمیا میشه و در نهایت و پس از گذشت کلی ماجرا،  اونقدر کیمیا رو کتک میزنه که کیمیا بعد سه روز میمیره و شمس هم ناپدید میشه .

تو ملت عشق از یه قتل صحبت شده بود که من نفهمیدم چی به چی بود واقعا ، گفته شده که فقط در خواب شمس بوده .

و از این تفاوت و تغییر رفتاری شمس به شدت متنفر شدم ، و اون هیبت و احترام صوفی گری ش برام محو و بی ارزش شد ،  در قالب اون شخص ، این رفتار غیرقابل توجیه هست .


شایدم اساسا نباید دنبال ارتباطی بین دو کتاب باشم . ولی رشته نازکی هست که کلی سوال هم ایجاد میکنه و نمیشه منکرش شد .


درکل ، هر دو کتاب قشنگ بودن ، توصیه میکنم بخونید و اگه چیزی هست که به من بگید ، حتما بگید .

نظرات 1 + ارسال نظر
عمه خانم یکشنبه 8 فروردین 1400 ساعت 19:23 https://amehkhanoom.blogsky.com

عزیزم نمیشه گفت اون 2تا درست نوشتن، کل هردو کتاب برداشت آزادی از شمس هست ومورد بعدی این هست که با احتمال 80 درصد شمس کشته شده و خودش قونیه را ترک نکرده، به همین واسطه مولانا دلگیر از پسرش هست. کلا زیاد دنبال عرفان نرو چاله زیاد داره

راست میگی والا .
عرفان و فلسفه خیلی گیج کننده ست مخصوصا برای من که اصلا اهل اینجور مطالب نیستم ‌
ملت عشق اولین تجربه عرفانی خوندن من بود که بعدش منو کشوند به کیمیا خاتون . علاقه مند شدم حالا ولی میترسم گیج بشم با خوندن هر کتاب عرفانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد