حال خوب

چقدر گاهی دلم میخواد و نیاز دارم که وقتی دارم یه کاری میکنم،  کسی کمکم کنه و یه گوشه از کارم رو بگیره،  همونطور که من همیشه گوشه کار هر کسی رو گرفتم ، البته منظورم تو خونه ست .

مثلا وقتی دارم به سختی آب لباسام میچلونم،  یا وقتی لحاف تشکم رو میخوام تنش کنم و هی اذیت میکنه ، یا بگم برق لپ تاپم بزن ، یا برو اون چیز بیار یا برام بخر .


این هفته چندین پرداخت داشتم از بدهی و خرید وسایل کار و پرداخت شهریه کلاس طراحی ،  و همه شون به زحمت و اذیت و آخر خواهش از شخص دیگری انجام شدن ، همش خطا میزدن .

تاریخ کارت ها تموم شده بود و یکشنبه بانک رفتم و تمام صبح تا ۱۲ معطل کارای بانکی شدم ولی خیالم راحت بود یه کار مهم و واجب انجام دادم .

چقدر هزینه ها بالا رفته و زیاد شده ،

برای چکاپ یه چیزی بازم مجبور شدم برم دکتر ، اونجا هم حسابی گوشم رو بریدند.  اولش شوک شدم از هزینه داروها ، با اینکه از بین داروهای خارجی و ایرانی ، من ایرانی رو انتخاب کردم .

ولی بعد گفتم ساره خدا رو شکر که تو داری پرداخت کنی اونا که ندارن چی یا بیماری خاص دارن ، واقعا نمیدونم چی بگم ، بیچاره اون آدما ...


مشغول تابلوی دوم هستم هنوز ،  خیلی جزئی کاری داره و زمان بره .

ترجمه هنوز تمام نشده ، فقط شب به شب از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲ میرسم یییییک صفحه ترجمه کنم ،


دلم یه خواب آروم و بیداری صبح سر کیف دل و بدون دغدغه کار خواهرم و بقیه رو میخواد .


دیگه دلم نمیخواد بتون انرژی منفی بدم دوستانم .

میخندم و تلاش میکنم که حالم رو هر طور شده خوب کنم یا خوب حفظ کنم .

همیشه جای امید و خوشحالی هست باید دقیق تر نگاه کنم .

نظرات 1 + ارسال نظر
تیلوتیلو پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 09:43 https://meslehichkass.blogsky.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد