سرمای نسبی از راه رسید

یار از در اومد بوی گل اومد

بوی زمستون بوی بارون


و امااااا اینجا ماهشهر قطب صنعتی کشور ... بالاخره هوا طوری شد که بدون  کولر یا پنکه تونستیم بخوابیم و حس گرما نکنیم .

من که تازه اول عاشقیمه به باد سرد و خیسی بارون .

بقیه سردم سردم شون شروع شد .

میدونید که من همیشه داستان دارم . اما دیگه قصه نمیگم .

عین ندیده ها ذوق زده میشم برای هر باد خنکی که به وجودم میخوره و منو تو آغوش میگیره و برای هر قطره بارونی که از آسمون میباره .

و برای گربه هایی که همه اهل خونه رو عاشق خودشون کردن و اتاقکی که فقط با باز کردن یک در و موازی شدن با دیوار ، براشون جور کردیم تا کمتر سرما و بارون بخورن .

و برای لوس بازی هاشون ...


امروز آخرین مدل آموزشی م که گوش هست رو شروع میکنم و امیدوارم تموم بشه .

از حدود ۵ صبح بیدارم و خوابم نبرد . تونستم چند تا پیام جواب بدم همون کله سحر و نیم ساعت از یه فیلم رو ببینم که تا اینجاش جالب بود ، این مدت فیلم زیاد دیدم کلی هم تو لیست انتظار دارم . الان فیلم her رو دارم نگاه میکنم. her یعنی  او ...

گوش تموم بشه دیگه تابلو شروع میشه.  باید این هفته پلات طرح و تخته شاسی ش رو اوکی کنم . مشکل اینجاست که مدل باید تو سایز ۱۰۰ در ۷۰ کار بشه و تخته شاسی باید ۱۱۰ در ۸۰ ساخته بشه . خواستم از تهران سفارش بدم اما دیدم رسیدنش یه مقدار ریسکی میشه ممکنه بشکنه یا بخاطر بزرگی ش مشکل ساز بشه . حالا میخوام برم نجاری بگم بسازن ... از حالا تو فکر اینم که کجا جاش بدم و وقتی میخوام کار کنم کجا و چطور کار کنم . دوباره وارد یه چالش سوال جواب میشم که برا چیته و این چیه چرا اونقدر بزرگه . ولی میخوام برم جلو.  باید یه جوری اوکی کنم . نمیتونم حالا که به مرحله پیشرفته رسیدم، عقب بکشم . حتی فکر اینو کردم که با دوستم حرف بزنم برم خونه شون و وسایلم همون جا بذارم و روزایی که میتونم برم روش کار کنم . اما خب اینم دردسر رفت و آمد داره و تداخل با کار آشپزی و کارهای خواهرم.

وقتی خونه باشم هرچی هست یه کم کار خونه یه کم طراحی سر میشه . اما اگه برم جای دیگه میشه یا صفر یا صد . واقعا خیلی برام سخته . یعنی من تو این مسیر چه مشقت ها که نکشیدم . ولی لذت بردم و جا نزدم . از هزینه های خیلی بالا گرفته و شهریه ماهیانه تا انجام هر کار .

راستی رئیس مون فهمید که من گردن درد گرفتم و گفت هولدر گوشی بخرم خودش هزینه ش رو میده . فعلا که کلی کتاب رو هم گذاشتیم و یه پایه برا گوشی با اون ابزار دم دستی برا خودم ردیف کردیم من و دفتردارمون. 

البته من برای خودم هم باید یکی بگیرم برا کارای تو خونه ، حالا سر فرصت .

یه کلاس خصوصی هم گیرم اومده شکر خدا که یه جلسه رفتم و قراره ادامه بده ، و اینم کلی کمک هزینه ست برام دیگه .

یعنی من همیشه سعی کردم از همه فرصت ها استفاده کنم . جایی که نشده واقعا بخاطر خونه مون نتونستم .

امیدوارم کار تخته شاسی و شروع تابلو هم برام آسون تر از چیزی که ازش میترسم ، سر بشه .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد