خدا رو شکر دیشب تونستم بعد از سه شب بهتر بخوابم . دیگه تا دیشب با چشم درد و سردرد شدیدی رفتم تو جام و دعا و صلوات خوندم تا خوابم ببره . حالا خدا رو شکر خیلی بهترم سرحال ترم .
قبلا بتون گفته بودم که خونه همسایه پیشی رو نگه میدارن. دو ماه پیش توافق کردیم که واکسنش بزنیم البته پیشنهاد اونا بود وگرنه من پول اضاف ندارم . بردن واکسنش زدن و ما هم نصف هزینه رو پرداخت کردیم.
و قرار شد دیگه نذارن بره بیرون . اما یه هفته بعد اونقدر میومیو کرده بود که مجبور شدن بذارن بره بیرون . یه روز کامل تا 12 شب بیرون بود تا برگشته بود اونجا . منم گفتم خب هزینه الکی کردیم و دیگه تکرارش فایده نداره . چون باید ماهی یه بار و بعدا سه ماهی یه بار واکسن بزنه . اونام گفتن آره دیگه نمیزنمیمش. ولی این بار تونستن نگه ش دارن و دیگه بیرون نیومد . یه دو بار قبل کرونا آوردنش خونه ما که ببینیمش. تپل و سنگین شد و جون گرفت . کم کم حس کردیم حامله ست .
پریشب ساعت 3 شب پیشی فارغ شد . دختر همسایه تلفن کرد و خبر داد . و واقعا تو این مدت خوشحال کننده ترین خبری بود که شنیده بودم . چقدر ذوق زده شدم. همیشه نگران این بودیم اگه چند تا بچه بیار اون وقت چه کار کنیم . از دختر همسایه پرسیدم چند تاااااااا؟ گفت فقط یکی به دنیا آورده. شاید برای شما جالب نباشه اما به من و مامان و خواهر برادرم خیلی چسبید. عکس بچه رو فرستاد . یه گربه خاکستری با راه های مشکی عین خود پیشی و کمی تپل. اونقدر همسایه ، پیشی رو خوب تغذیه میکنه و جای خوابش راحته که بچه هم جون دار به دنیا اومد. یه پیشی کوچولوی ملوس. الان عکسش شده عامل لبخند و ذوق من . دوس داشتم بیام بنویسم که پیشی کوچولو که با اون سختی بزرگش کردیم حالا مادر شده . کی فکرش میکرد بتونیم تا اینجا برسونیمش. لحظه زایمانش رو تو تنهایی تصور کردم و یادم افتاد اون تنها نبوده خدا کنارش بوده.
دلم میخواد خدا به من هم نزدیک تر بشه و خودشو به من بچسبونه. البته صد البته این منم که باید خودمو به خدا نزدیک تر کنم . اما کاش کمکم کنه خودش هم منو بکشه تو آغوشش.
مبارکه مبارکه. کاش میتونستی خودت بچه گربه را نگه داری. حیودونا مخصوصا سگ و گربه خیلی به آداما انرژی میدن. تنهاییو پر میکنن
ممنون. آره دوس دارم نگه دارم ولی خی شرایطش ندارم. دیگه از پیشی هم دورادور لذت میبرم
چه خبر خوبی
درود و وقت بخیر.مطالب وبلاگتون خیلی خوبه.موفق باشید.
ممنون
این گربه خانگی نیست که بخواین واکسنش بزنید و تو خونه نگهش دارید. بزار بر حسب طبیعتش رفتار کنه و شاد باشه. به نظرم خونگی کردن یه گربه خودخواهی ما انسانهاست. یه جا توی حیاط داشته باشه و غذایی که اگر خواست بخوره. همین.
مادر شدنش مبارک خودش و شما باشه. واقعا حس خوبیه.
منم اصلا قصد نگه داشتنش نداشتم الانم بارها بشون گفتم که گناه داره بذار بره بیرون طبیعتش خراب نکن . اما حرف منو گوش ندادن و نمیدن . واقعا ناراحت میشم براش اسیر شده . ولی اونا میگن نه پیش ما بمونه