زور خدا

دلم میخواد یکی پیدا بشه درمورد آینده کشور و آینده شخصی خودم کمی بم آرامش خاطر بده . کسی که واقعا مطمئن باشه از حرفی که میزنه . اگه بگه همه چی یا حداقل یه چی درست میشه،  من بتونم با تمام وجود باورش کنم . نه اینکه با انشاءالله و اگه خدا بخواد ، چیزی رو بگه که خودش هم ازش مطمئن نیس .

میدونم که حرف از آینده و حتی یه ساعت دیگه کار هرکس نیس . منم نمیگم هرکس . میگم یه نفر فقط . خب مسلما باید خیلی خاص باشه یا قدرت ماورایی داشته باشه .

راستش از ابهام زندگی هم خیلی کلافه شدم . از اینکه نمیدونم خودم اول میمیرم یا ....

آیا به چیزایی که میخوام میرسم یا همه رو به گور میبرم .

آیا ایران نجات پیدا میکنه یا نه .

خیلییامون دوس داریم بدونیم فردا چی میشه . دونستن زیاد هم خوب نیس اصلا . ولی ما یا شاید بهتر بگم من ، دیگه تو عمق نادونی و بیخبری غرق شدم . و واقعا نمیتونم یه سانت تغییری در زندگی و برنامه هام ایجاد کنم .

شاید بگید حالا میخوای چکار کنی مگه . آپولون هوا کنی ! شوهر کنی و بچه داری ؟ آخرش که چی ؟

و من میگم نههههه. 

میگم فقط دوس دارم انتخاب کنم و راهی رو برم که خودم میخوام . حتی اگه اشتباه بشه . گاهی میگن اینقدر با این گربه جور نشو . مریض میشی . منم میگم حداقل اگرم مریض بشم  میدونم پای چیزی مریض شدم که دلم ازش لذت برده ، نه پای تقدیر و خواست خدا . شاید کفر باشه . خواست خدا تا حد زیادی،  زور خداست .

برم به کارام برسم . یکی از فامیل دور فوت کرد . من تا عصر نفس کش دارم . و البته آشپزی و کلی کار   . فعلا فقط جارو زدم .

نظرات 6 + ارسال نظر
محسن از دنیای دوست داشتنی جمعه 1 آذر 1398 ساعت 15:44

•_•
نوستراداموسم من بودم -_-
من فک میکردم نوع نگارشم تابلوهه منما ولی انگار نیست.دیگه از این شوخیای مسخره نمیکنم اگه هروقط اومدم اسم خودم مینویسن

وای خدااااا چقدر من خرم . خداییش هزار چهره شدی برام . اشکال نداره هرجور خواستی بیا ازین به بعد همه رو تو میگیرم. آخه حرفا خیلی علمی و فلسفی بود . مگه تو علمش خوندی آخه پسر
عین الله هم تو بودی حتما

عین الله باقرزاده جمعه 1 آذر 1398 ساعت 00:00

چقد من ای تیلو تیلو دوس دارم

تیلو

نستراداموس پنج‌شنبه 30 آبان 1398 ساعت 23:58

سلام.نستراداموس هستم در کار پیشگوییهای نظمینی و قطعی از اینده نزدیک تا دور. بنده فارق التحصیل دانشگاهِ مرکزیِ پیشگویانِ باستان، در مقطع دکترا میباشم. همچنین در محظر اساتید بنام پیشگویی در اقصا نقاط جهان از قبایل مایا در غرب تا راهبان بودایی در شرق، کسب فیض کردم
چکیده همه علم خود را به این صورت در اختیار شما میگزارم:
کَس مشکل اسرار جهان را نگشاد
کَس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من می‌نگرم زِ مبتدی تا استاد
عجز است به دست هرکه از مادر زاد!
با تشکر.
:|

ممنونم که اومدید . یعنی هییییییچ. یعنی هر که از مادر زاده شده نمیتونه پیشگویی کنه ؟ پس چرا این همه درس و تحقیق داشتید و مدرک دکتری گرفتید . کاش کمکم کنید با جواب هاتون

ریحانه چهارشنبه 29 آبان 1398 ساعت 13:00

والا فعلا تنها راهی که به ذهنم میرسه اینه که ماشین بیرون نبریم.
نمیشه که هم بنزین ( و طبعا همه چیز رو) ۳ برابر کنن. اینترنت را هم قطع کنن. بعد ما با ماشین بریم بیرون. تا جایی که میشه ماشین سوار نشیم. قطعا گاهی لازمه. ولی تا میشه رعایت کنیم. دو روز دندون رو جیگر بزاریم بهتر از اینه سالها خر سواری بدیم. البته اینها نظر منه. شاید اشتباه باشه.

بهرحال وقتی مصرف مون بیاد پایین . پول کمتری تو جیب اونا میره.
خود خدا ظهور کن انشاءالله.

حمیدرضا چهارشنبه 29 آبان 1398 ساعت 11:20 https://www.khodrofanni.blogsky.com

سلام

در صورتی که چنین فردی پیدا شد و خواست با شما صحبت کند، چه راهی رو پیشنهاد می کنید برای گفت و گو؟

ضمناً از گربه مریضی نمی گیرید. هیچ مریضی از گربه به انسان منتقل نمیشه مگر انگل.

اگه گربه رو واکسینه کردید، غذاش خوبه و جای توالتش بهداشتیه، مریض نمیشه و شما هم مشکلی نخواهید داشت.

کی ؟ کسی با این مشخصات میشناسید معرفی کنید راهش رو هم پیدا میکنم .
گربه واکسینه نشده . تو کوچه ست . گاهی میارمش داخل . جا مخصوص براش درست کردم که گاهی میاد بخوابه . شن توش نیس کاملا موقتی چون اجازه ندارم نگهش دارم

تیلوتیلو چهارشنبه 29 آبان 1398 ساعت 10:29

سلام ساره نازنینم
گاهی از کلافگی زیاد همه چیز را یه طور دیگه میبینیم
اصلا قشنگی زندگی به همینه که ندونیم چی در انتظارمونه و برای خواسته هامون تلاش کنیم و گاهی بجنگیم
هممون گاهی از خستگی و یاس به کفر میرسیم، هممون گاهی به شدت دچار حال ناخوش میشیم، اما دنیا جای قرار و آرام نیست، دنیا محل گذره، ثانیه ها و لحظه ها را دریاب که هیچکس از نفس بعدی خبر نداره، هیچکدوم نمیدونیم ثانیه ای بعد کجا خواهیم بود

سلام عزیزم خوبی تو . مرسی اومدی ازت باخبر شدم. نمیدونم چی بگم. ولی خب همونطور که گفتی و منم اشاره کردم، ندونستن هم بخشی از شیرینی زندگی . ولی اون بلاتکلیفی رو چکارش کنم . من همیشه سعی کردم در لحظه کاری برای خودم کنم . چون گذشته رو که از دست دادم به آینده م دسترسی ندارم . پس تا جایی که میتونم باید در حال لذت ببرم . هرچند که گاهی خیییلی برام سخته .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد