وبلاگ اومدن ، مهمترین و لذت بخش ترین قسمت استفاده من از گوشی و اینترنت.  قبلا هم گفتم که اینجا رو خیلی دوس دارم. 


بچه‌ها سه هفته ست خونه جارو نکردم . مامانم هر وقت لازم بود جارو زده .

دیگ و گاز نسابیدم .

خواهرم رو بلند نکردم .

تا جایی که میشد ظرف نشستم .

رختخواب پهن میکنم با کمک مامانم .

و همه این مراحل عین پوست انداختن برای من سخت بود و هنوزم راحت نیستم .

خوابم حسابی خراب و آشفته شده .

حمام رفتن رو از صبح به ظهر و از ظهر به روز بعد هی عقب میندازم. 

گاه گاهی مجبور میشم داداشم کمک کنم .

هر سال ماه رمضون بامیه میپختم.  چه بامیه ای ..... عالی میشد . اما امسال با این اوضاع دستم ، نشد . چون پختش خیلی زمان بر هست و قدرت زیادی از دستم میگیره .

تو کارای خواهرم گاهی مجبور میشم از دست چپم استفاده کنم و این باعث میشه نگران حال اون دست هم بشم .

کاش یه فرجی تو این خونه بشه .

از همه تون ممنونم که هستید و من به وجود شما دلگرمم. 

نظرات 6 + ارسال نظر
فرشته یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 16:41 http://femo.blogfa.com/

سلام گلم خوبی
عزیزم فرصت بده به بقیه میخواهی همه ثوابهابرای خودت باشه
نگران نباش خیلز زود دوباره برمیگردی به روزهای اوجت
همه چی درست میشه

سلام آبجی خوبی . شکر منم خوبم .
ثواااااب
ممنون انشاءالله

صوفی یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 14:42

خواهرات میتونن هفته ای یه روزم شده بیان کمک مامانت ؟ یا حتی هر از چندگاهی خواهرزاده هات ؟ یا داداشت که ازدواج کرده؟
من میگم موهاتو قشنگ کوتاه کن که حموم کردنت راحت تر بشه ، یه حالی میده موی کوتاه که نگو ...

خواهرم که تو شهر یه روزایی میاد کارا خودش میکنه .
موهام قرار کوتاه کنم اتفاقا

مرجان یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 14:17

سلام ساره جان امیدوارم الان که این کامنتو میخونی یه ذره دستت درد نداشته باشه ولی خب چرا انقد رو تمیزی خونه حساسی یعنی انقده مهمه بیشتر از جونت .من یه قلمرو کثیف برا خودم دارم توش کیف میکنم هر وقت عشقم بکشه مرتبش میکنم و بازم کیف میکنم

ممنون سلامت باشی. نه اونقدر حساس هم نیستم اما دیگه داره زیاد میشه دوره ش

تیلوتیلو یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 09:40 http://meslehichkass.blogsky.com

نگران نباش و آروم باش
این روزها هم میگذره
سلامتیت خیلی مهمه

چشم عزیزم سعی میکنم

زینب شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 11:37

خوبی عزیزم؟
نگران مامانت نباش کم نمیاره عادت نداره به کار کردن.
میدونی اینجا اصلا میگن به آدمهای مسن کمک ندین تو کارها تا خودشون انجام بدن وگرنه زودتر ناتوان میشن. بنابراین مطمئن باش براش خوبه که کار بکنه.

دستت دوباره خوب میشه دوباره بامیه عالی می پزی ولی انشاءالله دیگه تو خونه خودت اینبار!
راستش اهواز و شیراز دکتر نمی شناسم که معرفی کنم ولی می پرسم برات.

ممنون تو خوبی ؟
فعلا دکتر رو انتخاب کردم ولی مونده چطور و با کی برم . منتظرم برنامه کاری داداشم اوکی بشه که بریم .

رها جمعه 27 اردیبهشت 1398 ساعت 18:02

صبر کن. زمان میبره. کم کم همه مجبورمیشن یه فکر أساسی بکنند
أین گناه تو نیست که نمیتونی کمک بکنی. تا الان هم خیلی از خودت مایه گذاشتی. اگه شوهر میکردی هم بقیه تنها میشدن. پس غصه نخور

والا چی بگم شرایط سختیه. مامانم خیلی زودتر از من داره کم میاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد