هر دم از این باغ بری میرسد

دیروز رفتم متخصص ارتوپد و اونم ارجاع داد به مغز و اعصاب.  رفتم نوار عصب گرفتم و برگشتم پیش ارتوپد،   و ایشون تشخیص مغز و اعصاب رو تایید کردن که دستم چسبندگی عصب پیدا کرده.  هر دو دست درگیر هستن ولی دست راست وضعش حادتره.  گفت دست چپ رو میشه با دارو درمان کرد . اما دست راست باید عمل بشه .

دیگه بقیه حال من بماند که چه شدم .

اما گفتم رو حرف یکی حساب نکنم و پرس و جو کنم برای موارد دیگه . هم اهواز هم شیراز.  از دوستام آمار گرفتم و دو گزینه فعلا معرفی کردن . یکی از دوستام پیش دکتر امید لیاقت عمل سخت تری ، چند وقت پیش  انجام داده و الان فوق العاده راضیه . تاندون دستش قطع شده بود و آرنجش استخون اضافه آورده بود . میگه پیش اون برو ، یه روز کارت انجام میشه میتونی برگردی .

من مشکلم آقا ست هم برای اهواز رفتن هم شیراز .

اما شاید دعواهاش به سلامتی دستم بخرم و برم همون شیراز . باید ببینم چقدر شجاعت دارم .

اومدم خونه بشون گفتم و نتونستم گریه نکنم به حال خودم .  دکتر گفت نباید کاری بکنی . حتی درباره یوگا و نقاشی ازش پرسیدم ، گفت تو یوگا حرکات دست رو اصلا انجام نده ،

و فعلا مچ بند استفاده کنم .

درصورتیکه بیشتر حرکات تکیه رو دست دارن . نقاشی رو هم گفت مدتی  بذار کنار . و این تیر آخر بود ... تازه ترم جدید ثبت نام کردم و حالا مجبورم انصراف بدم از کاری که دوسش دارم و براش امید داشتم به یه جایی برسونم و حتی سفارش کار بگیرم .

حالا اگه خوب پیش بره همه چیز ، با تاخیر میتونم ادامه بدم .

اگه عمل کنم نباید از دستم هیچ استفاده ای کنم ،و موندم کی هست که به دادم برسه . پیش خودم میگم اگه شد میرم خونه خواهرم اهواز اون خیلی دلسوز .

تو هر نمازم همه تون رو یاد میکنم . ولی برای خودم زبونم لال میشه . چون حس میکنم چیزی پس اون دعا نیس . ازتون میخوام شما منو دعا کنید .

نظرات 8 + ارسال نظر
Reyhane R سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 08:20 http://injabedoneman.blog.ir/

ای بابا.خیلی ناراحت شدم.
انشاءالله که هرچی خیره برات پیش بیاد.
منم فک میکنم این اتفاق رو به فال نیک بگیر.شاید از این به بعد و بعد عمل کردنت اجبارا تغییر ایجاد بشه تو وظایفی که به عهده ات هست و بار روی شونه ات سبک تر بشه.
ما رو بی خبر نذار که چیکار کردی.

باید آدم از پا بیفته تا کمکی برسه آخه من سنی ندارم برای اینجور درد و عمل ها .
ممنون از لطفت ریحانه جان

زهرا سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 08:09

سلام
از خبری که بابت دستت خوندم ناراحت شدم. ولی خیلی جدیش بگیر و پیگیر باش و فعلا هم کارای خونه رو به هیچ وجه انجام نده.
ایشالله زودنر خوب بشی

ممنونم عزیزم محبت داری
فعلا دارم تا جایی که میشه رعایت میکنم

زینب دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 23:07

دختر خوب دلم میخواست پیشم بودی کتکت می زدم که آیا تهش همینو میخواستی این قدر از خودت کار می کشیدی؟
اگر بهت گفتند کارپال تونل داری شک نکن درمانش عمل کردنه و بس هرچقدرم عقب بندازی بدتر میشه و شانس خوب شدنش با عمل کمتر.
ولی اگر به موقع عمل کنی خیلی عالی جواب میده ولی دیگه بعدش هیچوقت چیز سنگین نباید بلند کنی. کارهای ساده مثل نقاشی میتونی ولی جابجا کردن و کارهای سنگین خونه دیگه ممنوعه.

این قدر خودتو دست کم گرفتی بلا آوردی سر خودت. میدونی جسمت دستت امانته؟ میدونی اون دنیا بابت این همه کار کردن در حق دیگران بهت پاداش که نمیدن هیچ به خاطر حق النفس مجازاتت می کنند؟ اصلا میدونی علاوه بر حق الله و حق الناس حق النفس هم داریم؟ بدنت، روحت دستت امانته حق نداری بهشون آسیب برسونی عزیزم.

از ته دل دعا می کنم زود زود خوب بشی.
تروخدا به فکر خودت باش.

خیلی خندیدم از جمله اولت. میدونی مینا هم همیشه میگه دلم میخواد کتکت بزنم . من عاشق این محبت کردن شمام . حتی کتک و تشرهاتون.
خیلی خیلی ممنون از اینکه اینقدر برات مهم هستم و نگران منی
زینب جان شما اطلاعات پزشکی داری ؟
من امروز تو گوگل فهمیدم چسبندگی عصب میشه کارپال تونل ....
اگه بازم چیزی راجب دکتر ها میدونی بم بگو
مثلا دکتر اصغر صادقی تو اهواز ؟
اگه هر چی میدونی بم بگی ممنونت میشم

رها دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 21:03

بلا بدور. برا همه پیش میاد. ولی خوبه که مثبت به قضیه نگاه کنی که چیز خاصی نیست و قابل درمانه. و اینکه یک مرخصی اجباری میشه برأی شما و همچنین بقیه شاید یه تغییراتی توی زندگی بدن و یفهمن که نمشیه همه ی بارهارو شما تنهائی به دوش بگیری

سلامت باشی عزیزم. بله هر چی پیش بیاد خیری توش هست. آره واقعا من تا نیفتم کسی متوجه نمیشه .

ریحانه دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 19:09

من که همیشخ دعات میکنم عزیزم.

ببین به نظر من که پشت همه این جریانات خیر هست. دنیا دید تو خودت بلد نیستی کار نکنی، به زور مجبورت کرد که کار نکنی. تا بقیه بفهمن نباید این همه کار روی دوش تو باشه و تو زندگی شخصی داری. خلاصه که من خیلی امیدوارم.

تعبیرت راجب دنیا و کار من خیلی جالب بود دختر .
ممنون از دعاهات

عابر دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 18:31

سلام . حالا انشالله چند تا دکتر دیگه نشون بده شاید بدون عمل تونستن کاری کنن. ناراحت شدم

خدا کنه راه بهتری باشه . پرس و جو رو شروع کردم . ممنون. ببخش ناراحتت کردم

نجمه دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 14:42

سلام عزیزم
من خیلی می خونمتون
کاش کاری از دستم برمی اومد.
فقط دعا می کنم،زود زود خوب شین

سلام نجمه جان . خیلی ممنون. شما هم سلامت باشید. مرسی که میای

تیلوتیلو دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 12:11 http://meslehichkass.blogsky.com

اونقدر خودت را اذیت کردی ....
خیلی ناراحت شدم ولی امیدوارم خیلی زود خوب بشی
مقطعی ورزش و نقاشی را میزاری کنار و خیلی زود پرقدرت تر و با انرژی تر هر دو را شروع میکنی... خدا را چه دیدی شاید بعد از خوب شدن دستت یه موسیقی هم یاد گرفتی


ببخش ناراحتت کردم. آره ناچارم خیلی کارا بذارم کنار .
ممنون از انرژی مثبتت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد