اسفندنوشت پایانی

اول از همه روز مرد رو به مردای وبلاگم تبریک میگم بویژه آقا محسن و آقا فرساد . بهترین ها از آن تون .

ما که تو خونه متاسفانه هیچ کدوم به آقا تبریک حتی نگفتیم ازبس اذیت مون میکنه ، بگذریم. 

تازه جارو و گردگیری تموم کردم و امروز تا دم سفره کلی کار دارم . حتی دستم به زبون دراومده که بابا درد دارم منو دریاب. 


و اما اسفند نوشت پایانی.  از یه بحران و یه طوفان روحی بسیار سنگین و سخت رد شدم . عین سونامی تمام وجودم رو شست از هرچی امید و هرچی آرزو.  به زور بازم پا شدم و از اول شروع کردم .

اسفند نسبتا بهتری از نظر اخلاقی و روحی داشتم . و تونستم محبت کنم حتی اگر کم بود .

خیلی بیمار بودم و باعث شد دلیلی داشته باشم برای یوگا نرفتن.  یعنی کل ماه ورزش نکردم .

تونستم برم متخصص و چکاپ هورمونی کنم و خدا را شکر که مشکلی نبود .

خب گاهی تو دلم کینه ورزیدم.  نگفته نماند .

یه هفته ای از قهرم با خدا نماز نخوندم و این اولین بار بود که به این نقطه رسیدم که از نمازم بریدم.  از نظر اعتقادی به نماز و روزه ضعیف تر شدم . و بماند فلسفه مذهبی ...


سال رو با تکه پرانی های آقا تموم میکنم . اشکال نداره. ..

سال رو با همون آرزوهای پارسال تموم میکنم اونم اشکال نداره. 

ولی میخوام از این به بعد رو لحظه هام برای خوش بودن تمرکز کنم هرچقدر کم و هرچقدر سخت .


یه دعای ویژه دارم برای دوستم مینا . امیدوارم کام دلش به شیرینی عسل باشه . و کانون خانواده ش گرم و کنار همسرش عاشقانه ترین ها رو تجربه کنه .


یه دعا دارم برای همه شمایی که با من بودید . دعای خیر و سلامتی و رسیدن به هرچیزی که دلتون میخواد و صلاح تون هست . و میخوام اسم تک تک تون رو سفره هفت سین بیارم .

خیلی دعایی برای خودم ندارم . نمیدونم ریشه ش ناامیدی هست یا هرچیز دیگه .

دعای سلامتی مریض ها .

دعای ثبات حال داداشام که خار بره تو پاش من میمیرم. 

دعای صلح و آرامش برای زمین و دنیا و ایران .


سالی که گذشت برای همه تلخ و سخت بود .

اما شاکرم که هرچه تابستان سختی داشتیم اما خوزستان امسال پاییز و زمستان متفاوتی داشت . پر باران و خوش هوا . هرسال از اول اسفند کولر لازم میشدیم ولی امسال تا امروز خدا را شکر گرم نبود . ولی ممکنه از همین فردا یه دفعه هوا گرم بشه . اینجا همینطوره. 


خب دیگه من برم .

دوستون دارم.



پ.ن آقا محسن وبلاگ رمزی میکنی بیخبر . رمزش بده لطفا.  اومدم بگم حتما یه پست بذار آخر سالی ، دیدم در خونه بسته شده .

نظرات 6 + ارسال نظر
فرساد جمعه 9 فروردین 1398 ساعت 21:45

سلام، بسیار ممنون
امیدوارم سما هم سال خوبی را در پیش داشته باشید

سلام. ممنون دوست من همچنین

محسن از دنیای دوست داشتنی چهارشنبه 7 فروردین 1398 ساعت 01:26

خوب... وقتی میبینم ساره که تو اوج شلوغی و روزای کاری و مریضی هرطور بود میومد یه پستی میزاشت و حالا با وجود تعطیلی یه هفتن پیداش نیست، دو حالت میتونه وجود داشته باشه.یا خیلی داره بهش خوش میگذره نمیرسه بیاد یا خیلی بهش بد میگذره :|
به خدا که ارزو میکنم حالت اول باشه. یعنی مثلا رفته باشی مسافرت اصلا حال و حوصله وبلاگ پبلاگ نداشته باشی.

سلام آقا محسن خوووبی. اول رمز بم بده حرفو گم نکن .
دوم اینکه منتظر بودم شما بیای پست رو بخونی که گفتم رمز میخوام برای همین پست جدید نگذاشتم.
میام مینویسم ...

زهرا وبلاگ خونمون جمعه 2 فروردین 1398 ساعت 23:05

سلام عزیزم.
سال نوت مبارک. از خدا میخوام هر چی میخوای بهت بده. منم امسال برا خودم آرزویی نداشتم. اصلا خیلی وقته که آرزویی ندازم که مال خودم باشه‌ همه آرزوهام برای بقیه اس شاید افسردگی باشه که خودمون رو نمیبینیم.
مثلا دعا میکنم ازمون زبان رو خوب بدم، اما نه بخاطر خودم بخاطر اینکه همسری غر نزنه به زبانم. ینی مثلا در این حد شدم که کاری که برا پیشرفت خودم لازمه رو بخاطر خودم انجام نمیدم!!
خوشحال شدم خوندم تابلو رو زدی به دیوار افرین دختر سد رو شکستی! همین طور میتونی دونه دونه به ترس ها در مقابل اقا غلبه کنی. البته اسمش ترس نیست. تو هنوز هم حرمت میزاری برای ایشون.
خیلی خیلی خیلی متاسف شدم که عکست رو ندیدم خیلی زیاد. اما چون قبلا بهم رمز داده بودی تونستم کامنت ها رو بخونم و ازینکه یه دوست قشنگ و زیبا که شبیه نازنین بیاتی هست دارم خوشحال شدم.
واقعا و از ته دل از خدا برات بهترین ها رو میخوام.

سلام زهرا جان خوبی . تو هم سال خوبی داشته باشی.
تو دیگه چراااا
چرا برا دلت حرکت نمیکنی ؟ چرا بخاطر یکی دیگه راه میری . تو دستت از من خیلی بازتر عمرت رو از دست نده . مخصوصا که خارج از کشور هستی برو دنبال همه اهدافی که اینجا بشون نرسیدی .
من هنوزم به شدت با آقا مشکل دارم .
اگه ایمیل داری بم بده حتی یا شده کامنت خصوصی.
موفق باشی عزیزم

ریحانه چهارشنبه 29 اسفند 1397 ساعت 17:23

سال نو پیشاپیش مبارک.

اقا تابلو را زدی به دیوار؟ عکس العمل خواهر برادرا چی بود؟ کلا عکس العمل های باحال رو بیا تعریف کن.

آره .
خواهر برادرام که کیییف کردن خیلی خوششون اومد . گفتن کارت عالیه و چقدر حس و حال خوبی میده این کار .
ولی آقا فکر کنم خودش رو زده به ندیدن. کسی که آمار تار موهای صورت منو داره تابلو به اون سایز رو چطور ندیده . هیچ عکس العمل مثبت یا منفی نداشته . بهتر ...
اون اونقدر منو ریز میبینه که هنر و ارزش های من براش اصلا به چشم نمیاد.
مهم اینه که آوردمش و دارم از دیدنش لذت میبرم . یه سال مونده بود اونجا از ترس آقا . همین که ترسم رو شکستم برام پیروزی

صوفی چهارشنبه 29 اسفند 1397 ساعت 11:11

تو خودت سر سال نو برای خودت دعا نکنی هم ما که به یادت هستیم..... بدون که حتما اون لحظه یادت میکنم و بهترینها رو برات از خدا میخوام ... خودتم بخواه ازش

یعنی این همه هنرمندیت دیوونم کرده .... دم عید همه میرن آمادشو میخرن تو کلی وقت گذاشتی که خونگی و مطمعن و خوشمزه ترشو درست کنی ، دستت درد نکنه واقعا خسته نباشی

سال خوبی داشته باشی عزیزم و مثل همیشه میگم مراقب خودت باش اول از همه خودت مهمی

صوفی خیلی به دلم نشستی میدونی
مرسی از محبتت. خوبی از خودته.
من سه چهار سالی هست که شیرینی عید رو خودم میپزم.
سلامت باشی
منم دعا میکنم سال بهتری داشته باشی .

زهرآ چهارشنبه 29 اسفند 1397 ساعت 10:25 http://asemanvaeshgh.blogsky.com

سلام. خیلی وقته میخونمتون. براتون ارزوی بهترینها را دارم و سال جدید را بهتون تبریک میگم
التماس دعا دارم ازتون. منم سال سختی از نظر روحی سپری کردم و ارزوی سال ۹۷، ارزوهای‌ سال جدیدم خواهد بود
در پناه حق شاد باشی

سلام خوش اومدید عزیزم. چشم حتما .
امیدوارم که همه آرزوهاتون به خیر تعبیر و برآورد بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد