خودم سورپرایز شدم

ذهنم ریخته و پاشه.  هی میخوام بیام بنویسم اما تمرکز ندارم .

حالا اومدم فقط درهم و آشفته بنویسم و برم .

تمرین های طراحی تو خونه دارم انجام میدم و آموزش مجازی میگیرم و درعین حال گزینه های بهتر رو هم جستجو میکنم .

دو هفته ست هر روز به دلیلی یوگا نرفتم .

دیروز با همون دوستی که آموزش مجازی معرفی کرد رفتیم یه جای خوب صبونه خوردیم . خیلی شیک بود و صبونه عالی بود. 

تو لیوان دمنوش های خاص برامون چای آوردن و من عاشق لیوان شدم . دوستم گفت من میدونم کجا میفروشن بریم بخریم . منم گفتم باشه .بارون ریز قشنگی هم میبارید.  پیاده رفتیم تا بازار و لیوان خریدیم . قیمتش زیاد بود ولی دیگه هم تو رودرواسی افتادم هم به خودم گفتم تو خیلی وقته یه لیوان دمنوش خوب میخوای پس بخرش و لذتش ببر . یه جعبه فلزی ستونی هم خریدیم برای مداد های اضافی مون . میدونم کلی خوردن تو اون لیوان بم مزه میده . یه لیوان 66 هزار تومن . گرون نه ؟؟؟

ولی صافی داره و گرم کنندگی هم خیلی خوبه   .

مانتوم برای تعمیر بردم خیاط .

امروز بعد مدتها آقا اینا رفتن شهرستان و قرار تا جمعه بمونن. 

ناهار امروز رو از بیرون میاریم و برای دو روز بعد آشپزی و کیک پزی خواهم داشت .


راستی برای اون دوستم که گفتم برام مداد رنگی و پارچه و دفترچه یادداشت فرستاد از دو ماه قبل برا روز تولدش برنامه ریزی کرده بودم . حالا دیگه میتونم تعریفش کنم .

از یه ماه و نیم قبل هرچی لازم داشتم تهیه کردم و یه طرح خانم با لباس قرمز رو بوم انداختم و با اکرولیک کار کردم روش . هر لحظه ش رو با عشق رنگ کردم و پیش بردم . و منتظر روز تولد دوستم بودم که کادوش روز تولدش دستش برسه . یه عروسک و لباس برای خودش و دخترش هم خریدم . تو جعبه خوشکل گذاشتم و بسته بندی محکمی کردم . گیر تو کارم چند بار افتاد ولی برام شیرین بود . هدیه باید توش عشق باشه . بوم رو بردم قاب سازی و قشنگترین قاب رو براش انتخاب کردم و همه رو با هم با تیپاکس فرستادم و کلی سفارش کردم که سالم و سر وقت برسه .  دل تو دلم نبود تا اون روز برسه دستش . اما اما از روزش گذشت و نرسید . البته یه روز تاخیر . وقتی پیگیر شدم گفتن بسته برگشت خورده . وای نمیدونید چقدر ناراحت شدم.  حیفم اومد از اون همه برنامه‌هایی که ریخته بودم . حتی پیش خودم گفتم حالا میگه چه بی معرفته حتی تولدم تبریک نگفت . آخه من تبریک نگفتم به این امید که بسته برسه دم در و سورپرایزش کنم . ولی وقتی از روزش گذاشت و فهمیدم برگشت خورده مجبور شدم به خودش زنگ بزنم و جریان رو تعریف کنم که خودش بره پست شهرشون و بسته رو بگیره تا کلا به من برنگشته ....

این و اونور زنگ زدیم تا فهمیدیم بسته کجاست و رفت تحویلش گرفت با یه روز تاخیر. 

خیییلی هم خوشحال شد و تعجب کرد . مبارکش باشه .

روز چهارشنبه کادوی اون رسید همون روز هم من بسته ش رو پست کردم . دل به دل راه داره دیگه .

اونقدر که برای رسیدن بسته خودم به اون عجله و ذوق داشتم برا هیچی ذوق نداشتم .

وقتی تحویلش گرفت سبک شدم و راحت .

چقدر شیرین هدیه دادن اون هم با این حد از علاقه. 


برم دیگه به کارام برسم .

نظرات 5 + ارسال نظر
فرشته یکشنبه 30 دی 1397 ساعت 08:29

مبارکت باشه کیک پست بعد هم بدجوری چشمک میزنه
خوب کردی خریدی بزار به عنوان یه جایزه برای خودت از بس ماهی

ممنونم عزیزم خیلی محبت داری بخدا

رابعه پنج‌شنبه 27 دی 1397 ساعت 18:09

به به چه شود این چند روز کیک و غذاهای جدید نوش جونتون.

ممنونم عزیزم

ریحانه پنج‌شنبه 27 دی 1397 ساعت 00:45

به به. مبارکت باشه.
گرون شد ولی به نظرم گاهی از این خریدا آدم باید بکنه. چون مثلا بعد ۵ سال بازم یاد این لیوان هستی. شیرینی خوردن توش توی ذهنت میمونه. یه جورایی ارزش اون ۶۶ تومان را خیلی بیشتر کردی تو ذهنت.

البته فقط گاهی از این خریدا لازمه.

مبارک دوستت باشه. واقعا دمت گرم که اینقدر خوبی

آره واقعا گرون شد ولی حتما باید میخریدم وقتش شده بود . من معمولا ولخرج نیستم . اگه تو رودرواسی نمی افتادم که خودش پول حساب کنه میگفتم نمیخوام . بهرحال الان خوشحالم از خریدش و دمنوش خوردن توش .
گاهی ازین گرون خری ها برای خودم میکنم . نه همیشه.
ممنون

Reyhane R چهارشنبه 26 دی 1397 ساعت 16:01

وای اونجا که گفتی به موقع به دستش نرسید وااا رفتم.باز خداروشکر که بالاخره رسیده به دستش و گفتی که جریان چی بوده.
لیوان دمنوش هم مبارکت باشه.دیگه به قیمتش فک نکن و فقط لذت ببر

آره خدا را شکر که رسید واقعا نگران شدم که دوباره این همه را برگرده.
لیوان دمنوشم امروز افتتاح کردم برای خودم و خواهرم یه چای دو نفره دم دادم راحت شدم از درست کردن یه فلاسک چای بزرگ برا یه نفر . کاراییش هم خیلی خوب بود

زینب چهارشنبه 26 دی 1397 ساعت 12:03

وای چه گرون. فیلتر داره؟

ولی فکرشو نکن. مبارکت باشه و به خوشی استفاده کنی.

آره فیلتر داره .
آره خیلی گرون برا یه لیوان . اگه تنها بودم شاید نمیخریدمش. اما توفیق اجباری بود به خودم ارزش بدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد