خیلی کلافه و بیزارم از زندگی این روزا . اصلا ناجور سیر شدم از همه کس و همه چیز . از درون خالی ام .
پریشب هر چی از دهنش دراومد بم توهین کرد چرا که هنوز ازدواج نکردم.
لحظاتم بسییییییار کند میگذره. متنفرم از زندگی . زوری به دنیا میایم زوری زندگی میکنیم مردنمون هم که دست خودمون نیس اونم وقتش زوریه. بعد میگن انسان اراده داره .
من تو این زندگی هییییییچ چیز خاص و مهمی ندارم . هرز آفریده شدم . فقط از صبح تا شب باید خدمات بدم و تحقیر بشم .
حالم بهم میخوره از این زندگی.
چرا یک بار جلوش وای نمی ایستی! منظورم بی احترامی به اون نی, ولی یه بارم که شده وایستا و نزار این حرف ها رو بزنه.
بهش بگو ازدواج نکردی چون دختر باحیا و باوقاری هستی, هرکسی دیگه بود با بالاتر رفتن سن دست به هرکار پسند و ناپسندی میزد !
بگو خبلی مشتاقه ازدواج کنی خوب باشه, خودش یک کیس خوب پیدا کنه, یا اصلا اگر ازدواج کردی کی باشه به کارهاشون برسه!
خوااااهش میکنم انقدرر نشین و تحقیر شو!
فایده نداره قبلا یه وقتایی جوابش میدادم. از روز بعد بیشتر سر لج میافتاد بام . و بیشتر عصبی و اذیت میشدم . دیگه گفتم جوابش نمیدم . اما از درون داغونم میکنه . راه چاره هم ندارم. اگه گیر وضعیت خواهرم نبودم ولشون میکردم میرفتم جای دیگه .
فقط سکوت میکنم عزیزم و دعا.
ممنون عزیزم
" متنفرم از زندگی . زوری به دنیا میایم زوری زندگی میکنیم مردنمون هم که دست خودمون نیس اونم وقتش زوریه."
دقیقا حرفاییه که من زیاد با خودم زدم ....... یأس فلسفی ...... که کم و بیش همه دچارش میشیم و تو عزیز دلم بخاطر شرایط خیلی سختی که گرفتارشی حق داری حق داری که اینهمه کلافه و بیزار باشی .......
بهت زیاد فکر میکنم ...شاید بخاطر رفتار مشابهی که پدر منهم داشت .... سعی کن مقابل پدرت بدون اینکه بی احترامی بشه بایستی ...... زندگی کردن حقته ... شاد بودن حقته....
یه اسم چرا برای خودت انتخاب نمیکنی ؟
عزیزم ممنونم که همراهی میکنی . با این مرد از هر راهی بری یه جوری خرابت میکنه .
نمیدونم شما هر چی دوس داری صدام کن عزیزم. ولی به انتخاب اسم فکر میکنم.
درسته که پدر هستن و احترامشون واجب
اما فکر نمیکنم حق داشته باشن هرطور دوست دارن رفتار کنن... به نظرم تو خودت هم این حق را بهشون میدی که ایشون هم اینطور رفتار میکنن...
کاری از دستم بر نمیاد تیلو باور کن .
سلام عزیزم به صورت خاموش میخونمت ،درد مشترک همه زنها همینه فقط شدتش متفاوته ،خودت میتونی نسبت به شرایطی که داری زندگی رو تغییر بدی مطمن باش روز خوب میرسه در همین نزدیکی هاست چون خدل به ما نزدیک
من هر کاری میکنم نمیشه
]چرا باید یه نفر به خودش اجازه بده تحقیرت کنه
چون پدره
عزیزم
چقدر ناراحت شدم که به خودشون اجازه میدن اینهمه روحت را آزار بدن که در این حد ناراحت بشی
کاری جز دعا از دستم برنمیاد
مرسی تیلو جان . چون پدر حق داره هرطور دوس داره رفتار کنه .