من و دل تنگم

پست گذاشتن از تو گوشی حس و حوصله میخواد . برا همین خودم هل میدم که بیام پست بذارم .

روزها مثل هم میگذرن.  از بارون خبری نیست.  گردوخاک فراوون و طاقت فرسا بود چند روز پیش . حالا چند روزه خیلی سرد شده . دیگه بهمن تموم بشه اسفند ما باید باز فکر کولر روشن کردن باشیم .

دلتنگی از هر نوعی تو وجودم احساس میشه . خیلی امشب دلم میخواد تنهای تنها باشم . یادش بخیر روزهای خوابگاه شیراز . حتی حوس سفر با اتوبوس کردم . چه روزایی بور تنها میرفتم و میامدم . البته چند سری خانواده م میبردن یا می اوردنم.  اما تنهایی تو اتوبوس و اون پیچ و خم جاده ها خیلی برام لذت‌بخش بود . حیف که یه سری از تجربه ها دیگه تکرار نمیشن .

امشب فقط تنهایی میخوام و سکوت . بیخیالی  و بی مسئولیتی بی قیدی به همه چیز .

دلم یه اتاق شخصی میخواد واااای که چقدر این آرزو برام عزیزه حتی اگه ازدواج کنم هم اتاقم جای داشتن اتاق دوران مجردی رو نمیگیره . ازتون خواهش میکنم تودعاهاتون منو یادم کنید و برام عاقبت بخیری طلب کنید . امیدوارم که خودتون هم سربلند و عاقبت بخیر باشید.

دورهمی یوگایی روز سه‌شنبه 95/11/5

از گوشی نتونستم سایز عکس رو تنظیم کنم . دیگه همین اندازه موند . جاتون خالی خیلی خوش گذشت.  و همه چی عالی بود.

کیک و ساندویچ الویه و نسکافه پذیرایی کردم و هیچی کم نیومد تازه کلی هم اضاف اومد. کیک 5 کیلویی سفارش داده بودم و خیلی هم خوشمزه شده بود. البته کار یکی از دوستان یوگایی م بود که کار شیرینی پزی بطور حرفه ای انجام میده و دستش درد نکنه که قبول زحمت کرد. تو کارا یکی دیگه از بچه‌ها کمکم کرد منم که یه سری کارا باید تو خونه میکردم همش قایم موشک بازی کردم تا تونستم انجام شون بدم . چون تو خونه شرایط پذیرایی ندارم از بچه‌ها دعوت کردم بیان پارک . یه پارک تمیز و امن . حدود 35 نفر بودیم و کلی عکس گرفتیم. زیرانداز پهن کردیم و سفره ساتن پهن کردم و وسایل پذیرایی روش چیدم .

تازه یه خلاقیت بکار بردم و گفتم یه تنوع تو دورهمی ها ایجاد کنم . به فکرم رسید یه بازی ببرم و به سه نفر برنده اول هم جایزه بدم . نمیدونم بازی تومبلان رو میشناسید یا نه . همون که تعدادی کارت داره با یه سری شماره . که اعداد رو میخونی و هر عددی که رو کارت داشتیم روش رو مثلا یه لوبیا میذاریم و همینطور پیش میره تا همه اعداد کارت ما خونده بشه و برنده معلوم بشه. به نفر اول دو تا فیل  تزئینی کوچک .نفر دوم جا حلقه ای . و نفر سوم آینه دادم . کلی ازین کار ذوق کردن و همه شون دوس داشتن برنده بشن . این میگفت من فلان عدد میخوام اون میگفت من بهمان عدد میخوام . خیلی کیف کردم که تونستم یه کار متفاوت انجام بدم و یه خاطره خوش برا خودم و دوستام بسازم . اونا هم منو سورپرایز کردن و بهم پول کادو دادن با اینکه من از لحظه ای که این فکر به سرم افتاد اصلا فکر گرفتن هدیه و جبران هزینه هام نبودم فقط دلم میخواست کاری که یه عمر دوس دارم رو بکنم و خیلی به هزینه فکر نکنم فقط و فقط دلم رو خوشحال کنم . اما اونا پول رو هم گذاشته بودن و از اون جمعیت 315 هزار تومن بم کادو دادن . میخوام برم طلافروشی ببینم چی برام میاره که پولش خرج نشه و یادگاری بمونه اگه لازم شد هم یه چیزی روش میذارم یه انگشتر ،پلاک ،یا گوشواره بخرم .

کلی خوشحال شدم  و کلی خدا را شکر کردم بخاطر اینکه همه چیز به خوبی و خوشی انجام شد .

برا همه آرزوی موفقیت و سلامتی همراه با دل خوش آرزو میکنم .

دورهمی


عالییییییی بود . فرصت کنم بیام تعریف کنم . 


سلام خوبید عزیزانم . ببخشید اصلا وقت نمیکنم پست بذارم  . حالم خدا رو شکر خوبه . این یه هفته هم تو فکر آماده سازی و برنامه‌ریزی یه دورهمی با دوستان یوگایی م بودم . فردا قراره دورهم باشیم اونم تو پارک چون من تو خونه شرایط پذیرایی ندارم .

خدا کنه دورهمی خاطره انگیزی بشه . کیک و نسکافه و ساندویچ الویه سرو میکنم. و همه دعوت خودم هستن.  خیلی ساله دلم خواسته تولد بگیرم یا یه چنین کاری کنم . که دیگه حالا وقتش رسید. برای دلم و خوشحالیم هزینه کردم.  شاید به جیبم فشار بیات اما در عوض دلم یه نفس میکشه و یه خاطره قشنگ میسازم که تو غصه هام بتونه لبخند به لبم بیاره . من برای شاد زندگی کردن تلاش میکنم دیگه بقیه ش با خدا.

امروز رفتم کلی خرید کردم . تازه قراره یه سرگرمی هم داشته باشم و به برنده مسابقه جایزه هم بدم .

خدا کنه بشون خیلی خوش بگذره. 

تا فرصت کنم میام براتون تعریف میکنم . خودم که خیلی ذوق دارم . این اولین باره که جرات کردم این کارو کنم و زحمت و هزینه‌ها رو بخاطر بودن کنار دوستام به جون خریدم.

تا بعد ...

همه تون شاد و سالم ...