این روزا از اون روزایی ست که به سختی دخالتها و حرف هایش را تحمل میکنم . خیلی خسته کننده و آزار دهنده ست که همه حرکاتت زیر ذره بین باشه و برای همه آنها مجبور باشی به جواب دادن . برای کلاس رفتن و حتی نرفتن . برای نوع غذایی که میخوری ، برای رنگ لباس و مدلی که میپوشی . برای سلام علیک کردن . برای ایستادن پای گاز ، برای کیف و کفش و مانتو و...
و حتی برای هوایی که نفس میکشی.
تو همه چی دخالت میکنه . واقعا خسته شدم . هر آدمی یه ظرفیتی و یه تحمل و یه شعوری داره . چرا بعضی ها فکر میکنن همیشه حکم معلم و مرشد بقیه را دارن و همه زیردستان بی شعور و نفهمن؟ و هی براشون کلاسهای فشرده اموزشی میذارن. جالب اینه که خودشون هم هیییچ .....
واقعا حالم بهم میخوره ...
اوضاع احوالت چطوره
چه خبر
چیکار میکنی دختر
فعلا پای وبلاگ عزیزم
خدا را شکر
شروع کردی بیشتر بیای پیشمون ها
خوشحالم از بودنت
آره عزیزم فعلا کلاسام کم هستن وقت بیشتری دارم که بیام وب . مرسی از محبتت عزیزم
به نظرم کاری به غرغرهاشون نداشته باش
برای خودت هرکاری که دوست داری انجام بده
بزار روزها به کامت باشن
کسی نباید مانع خوشبختی کسی باشه
و این دست خودته
سعی میکنم خیلی زیاد باور کن
امروز انگار خدا را شکر یه کم وقت آزاد داری ها
آره عزیزم
ظالم رو مظلوم میسازه، حواستو جمع کن اگه اول راهى زیر یوغ نرو دوست من، این راه رو من رفتم و امروز در چهل و یک سالگى بعد از دوازده سال بریدم دیگه، و حالا اعتمادم رو به خودم قوى کردم و حرفهامو قورت نمیدم براى تایید آن دیگرى. خودت باش حتى اگر تایید نشى، والا تاوان سختى میدى به خودت و روح و روانت.
ممنونم از حضورت . بله شما درست میگی . اما متاسفانه کار من خیلی پیچیده تر از این حرف هاست
امیدوارم از اینهمه فشار رها بشی
مرسی قربونت