زن داداش

زن داداشم یادتونه که گفتم سرطان سینه گرفته ، ظاهرا حالا ریه ش هم درگیر شده  . همش سرفه میکنه و هرچی سعی می‌کنیم بش روحیه بدیم و درمان رو پیش ببره ، قبول نمیکنه . داداشم بسکه گریه کرده چشمش قررمززز شده . خیلی ناراحتم براشون . این داداش کوچیکه هم هنوز عقد نکرده بخاطر فوتی هایی که داشتیم ، بیچاره ها دل خوشی هم نداشتن این مدت . چقدر مشکلات زندگی زیاد شده . آدم تا بیاد یه کم خودش درست  کنه ، ضربه بعدی رو میخوره و میافته زمین . زن داداشم خوشکل و سفید ، شاید یه اخلاق های خاصی داره و تطابقش با اطرافیان خیلی زیاد نیس . اما همه این سالها ندیدم بدی کسی رو بگه یا غیبت کنه . کلا خیلی کم حرفه . بچه دار هم نشدن . با همه سختی و تلخی ها خیلی همو دوس دارن و الان نمیدونم چه بگم از حال شون . 

چرا بعد از بابا همه چی بدتر شد ؟ بدتر ..‌.


البته ناشکری نکنم برای من تغییرات مثبت زیاد بود.  یادم نرفته . 


اما در مجموع برای خونه مون روزای خوبی پیش نیومد . 


امیدوارم که درمان رو بپذیره و خوب بشه . خیلی دلم میسوزه . خیلی دلم گرفته ست . و خانواده ش هی دارن داداش منو متهم به کم کاری میکنن ، داداشم همه این مدت کم نذاشته و هر یه مدت یه بار نوبت داشتن تهران ، همین یکشنبه رفتن و امشب برگشتن . خدایا این بنده خدا گناه داره ، به جوونی ش رحم کن خدا . 

خونواده  من هنوز سرپا نشده ، هنوز خوشی ندیده ، آمادگی ضربه دیگه ای رو نداره . خیلی خسته ست و داغون ، خودت رحم کن . 

التماس دعا دارم ازتون دوستان خوب من . 


نظرات 6 + ارسال نظر
همساده یکشنبه 10 دی 1402 ساعت 21:33

سلام ساره جان
اخه مگه سرما خوردگی که نمی ره دکتر داره با جونش بازی می کنه .بهش بگو ساعتها و دقیقه ها الان با ارزشن و پیگیری کن خدا بزرگه .

سلام همساده جان
امروز شروع کرد خدا رو شکر

Lily شنبه 9 دی 1402 ساعت 21:07

خدا بهشون آرامش قلبی و تندرستی بده. حتما از کمک یک درمانگر استفاده کنید تا بهشون در این دوران کمک کنه و فشار روشون کمتر بشه

ممنونم آمین
بله مشاوره پزشکی قراره براشون بگیرن

فاضله شنبه 9 دی 1402 ساعت 20:26 http://golneveshteshgh.blogsky.com

ان شاءَاللّٰه هرچی خیره پیش بیاد

انشاالله

تیلوتیلو شنبه 9 دی 1402 ساعت 10:53 https://meslehichkass.blogsky.com/

انشاله که خیلی زود حالشون بهتر میشه
فکر میکنم تلاش کنید که وادارشون کنید به درمان
سرطانها درمان پذیر هستند و با امیدواری و کمی صبوری انشاله روزهای خوب پیش رو...

ممنونم تیلو جان
داریم همه تلاش مون میکنیم و مشاور میگیریم که درمان کنن

زینب شنبه 9 دی 1402 ساعت 09:48

ان شاءالله خدای شفای عاجل عنایت کنه به خانواده هم آرامش.خدا رو شکر این خانم برادرت رو داره تو هستی خانواده خودش شاید...اون یکی برادرت و نامزدشم همو دارن میدونم نمیشه به کلی از ذهنت حذف کنی غصه های بقیه رو ولی تا میشه سعی کن به خودت یادآوری کنی.
تو این اوضاع یادت نره حواست به خودت باشه و بیشتر مواظب خودت باشی

آره زینب جان به حقیقت تلخی اشاره کردی . خب من الانم خیلی تنهام ، راستش هیچ کس کاملا مال من نیس و کاملا حمایتم نکرده و نمیکنه . حتی مامانم که بیشتر پسر دوست هست و کمتر برای من تب میکنه . و گاهی به خودم میگم وای ساره تو خیلی تنهایی فکر خودت باش . همه یکی رو دارن که براشون اشک بریزه و شب زنده داری کنه اما تو حتی وقتی تا صبح از درد به خودت میپیچی و گریه میکنی کسی نیس بگه چته یا یه کاری برات بکنه

گیل‌پیشی جمعه 8 دی 1402 ساعت 23:20

ان شاالله سلامتیشون رو به دست میارن.
برای ناباروری، درمان دریافت کردن؟ میگن درمان‌های ناباروری باعث ایجاد سرطان میشه.

ممنونم
نه متأسفانه ایشون کلا هیچ نوع درمان رو نمی پذیره . یکی دو باردرحد چکاپ رفتن ولی هیچ درمان خاصی انجام نداده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد