توکلت الی الله وافوض امری الی الله

همین حالا دست از طراحی برداشتم ، استاد امروز تکلیف جدید فرستاد و منم دارم یه روتین جدید رو پیش میبرم که همون روز که تکلیف  ارسال میکنه درصورتی که خیلی خسته نباشم بعد شام دادن بشینم تا دیروقت انجام شون بدم که کل هفته ذهنم درگیر و نگران تکلیف نباشه . خدا رو شکر از تقریبا بیست دقیقه به ۱۱ شروع کردم و تا ۱۲ و رب تونستم همه رو به جز یکی تموم کنم . اونم خیلی وقت نمیگیره و لابلای کارا انجامش میدم . 

هنوز که خوابم نمیاد ‌ .

متأسفانه برنامه مدرسه م تغییر کرد و بخاطر یه کلاس مجبورم حتی یکشنبه ها زنگ اول برم مدرسه و نمیدونید چقدر شاکی و کفری شدم ، به مدیر هم گفتم من عصرا هم سرکارم و واقعا به یه روز آفم نیاز دارم ، مدیر گفت هرکار کردم برنامه ت سه روزه نشه ، نشد . امسال با ما همکاری کن انشاالله سال دیگه درستش میکنم . راستش اصلا خوشم نیومد ‌ . اصلا معلوم نیس با بدخواه هایی که دارم ، سال دیگه هم باشم و به نظرم قشنگ نیس آدم وعده سر خرمن اونقدر دیر بده ‌ . درنهایت چاره ای نبود و من پذیرفتم . دیگه حتی فرصت نمیکنم یه بازار برم یا دکتر یا کار اداری . درسته پنجشنبه رو دارم که اونم هزار جور کار خونه هست براش و درسته که یکشنبه فقط یه زنگه و به نظر میاد بشه از بقیه تایم استفاده کرد . اما اتلاف وقتش زیاده از ۶ بیدار بشم برم کار و زنگ اول ۹ بخوره تا بیام خونه شده ۹:۳۰  . تا دور خودم بچرخم که کدوم کار اولویت داره میبینی ظهر شده . 

احساس میکنم یکی دو نفر اصلا دلشون نمیخواد من تو مدرسه باشم و دوس دارن زیر پام خالی کنن ‌ . 

خدا رحم کنه . من به هیچ کس بدی نکردم و از هیچ پارتی استفاده نکردم به کی بگم . 


از اونور تو قلمچی آمار کلاس نهم دختر زیاده ،  مدیر داخلی زنگ زده میگه تایم خالی بم بده یه سکشن دیگه باز کنه یا یه دبیر دیگه بیارم . فکر کن حتی اونقدر آداب حرف زدن نداره که بگه مثلا ما دوس داریم شما باشید ولی چون تایم خالی ندارید ما جهت اطلاع تون یا با اجازه تون مجبوریم از دبیر دیگه ای کمک بگیریم . منم گفتم همه تایم هام واقعا پره ، یه تک ساعت روز فرد خالی دارم .. گفت نه روز فرد پسرا هستن و نمیشه کلاس دخترا تشکیل داد . درصورتی که بارها کلاس ها مختلط تشکیل شده . بش گفتم بهرحال من فقط این تایم رو دارم،  گفت خب باشه پس یه دبیر میارم ‌ . 

شاید نفر زیاد باشه برا کار اما هیچ کس با شرایط مالی من کار نمیکنه و هیچ کس برای یه کلاس وقتش خراب نمیکنه ‌ .

تو دلم گفتم برو دبیر بیار مگه من بخیلم . وقتی تایم خالی ندارم چکار کنم خب . 

حالا این بمونه ببینم بعدش قراره چی پیش بیاد . 


امروز تو مدرسه مراسم مولودی برگزار کردن . جالب اینه که اجازه دادن چند تا از دخترا بیان وسط و تنی تکون بدن . برام جالب و عجیب بود ‌ . زمان ما که ازین خبرا نبود . دخترا هم تا تونستن تخلیه انرژی کردن 


راستی امروز تونستم با سرویس مدرسه که از طرف شرکت هست برم سر کار ‌ . ازین به بعد رفتنی دیگه مجبور نیستم هزینه کنم یا وقت کسی رو بگیرم . شکر خدا سرویس شرکت هست و رایگان.  


و همچنان کلی نمونه سوال باید طرح کنم . 


باورتون نمیشه کل خواب و بیداری م شده مدرسه و کاراش ‌ . حتی دیشب خواب سرویس رو میدیدم بسکه تا اوکی بشه مجبور شدم چندین تماس بگیرم . حتی احساس میکنم ناهار رو خیلی بی اشتها میخورم . 

ازین شتاب و آشفتگی ذهنی خودم و زندگی م خسته م . البته که هرکاری سختی هاش رو داره و تا جا بیافتی زمان میبره ساره جان و صد البته که شاکر هستم برای کار و درآمدی که دارم . 


وبلاگ هاتون خیلی تند تند میخونم . همین الان ساعت یک بامداد شده من فقط تونستم یه پست بذارم . 


فردا هم کارای خونه و سرخ کردنی دارم . داداش و خانمش قراره بیان ناهار ‌ . و سوال رو هم باید طرح کنم . لباس هم بشورم . 


توکلت الی الله وافوض امری الی الله. 

نظرات 2 + ارسال نظر
گیسو جمعه 14 مهر 1402 ساعت 16:44 http://www.saona.blogsky.com

آخ از محیط های کاری زنونه و حسادتا مخصوصا اگه بفهمن حرفی برای گفتن داری توکل کن به خدا هر چی باشه مدرسه لول کاریش بالا هست سعی کن از دستش ندی

آره گفتی والا
من تو قلمچی زیاد ازین چیزا دیدم
اصلا باورم نمیشد تو مدرسه هم بین معلم ها هم چنین حسی باشه
خیلی رو اون محیط حساب کرده بودم

منم دارم تلاشم میکنم باید سختی هاش سر کنم ببینم بعدا تصمیمم چیه . فعلا فقط مدارا و سازگاری راه حله

صبا پنج‌شنبه 13 مهر 1402 ساعت 10:01 https://gharetanhaei.blog.ir/

یعنی من میام وبلاگ تو رو میخونم خجالت میکشم میرم :|
ساعت ۱۱ تا ۱ شب طراحی میکنی! خب این یعنی واقعا عاشق کارت هستی :)
خیلی جای تحسین داری ساره جان.
این روزها سخته چون عادت نداری و همه چیز واست جدید هست. یک ماه که بگذره و مهرت به دل شاگردات بیافته و مهر اونا به دلت و روال خواب و بیداریت درست بشه و مثل الان تکلیف رفت و آمدت معلوم بشه دوباره میشی همون ساره پر انرژی.
من نمیدونم تعطیلات مدارس ایران الان چطور هست یعنی نیم سال اول واسه امتحانات مدارس تعطیل میشه یا نه! ولی از حالا به خودت مژده عید نوروز رو بده. تقریبا یک ماه تعطیلی داری.
الانا دیگه واست پنج شنبه/جمعه معنی دارتر هست و خدا رو شکر کمتر وقت سرویس دادن رو داری.

برو نوشته های ۶ ماه پیشت رو بخون. دنبال یه راهی بودیم که ساره کمتر وقت واسه اعضای خونه بگذاره و بیشتر واسه خودش و پیشرفتش وقت بگذاره. خدا رو شکر که با اینکه پیش خانوادت هستی ولی الان بیشترش رو واسه خودتی.

داداشت هم که ایشالله ازدواج کنه کلی کارها سبکتر میشه.

بعدش هم ساره الان به صورت فعال تو اجتماع هست و کلی فرصت دیده شدن داره. هیچکس نمیدونه شاید حتی زودتر از داداشش ساره رفت خونه بخت.

درسته که خسته ای و کم انرژی و شلوغ ولی من بی نهایت واست خوشحالم و امیدوارم شیب پیشرفتت هر روز بیشتر بیشتر بشه.
تو لایق بهترین هایی

آقا نگووووووو . شما دیگه اینو نگو . شما مرزهای سخت و حصارهای زیادی رو رد کردی عزیزم که من حتی جرات ندارم بشون فکر کنم.
من عاشق طراحی نقاشی ام .
آره خیلی برام سخته خدایی ولی هر روز نسبت به روز قبل داره آسون تر میشه . فقط ترسم از زیرآب زدن های بعضی به ظاهر همکارانم هست .
تعطیلی رو دقت نکردم و از کسی هم نپرسیدم . ولی عید رو خوب اومدی ، امید و انرژی بیشتر شد .
فکر کن حالا دیگه من دنبال یه روز تعطیلی ام البته هر روزی که بم تعطیلی بخوره هزینه ای هم بم تعلق نمیگیره .
آره الان تعطیلی ها برام ارزشمندترن.
مرسی از تو برای جملات آخرت کلی انرژی دادی عزیزم
ممنونم که هستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد