مدرک چالش اومد

مدرک چالش امروز رسید دستم و چقدر خوشحالم کرد و کیف کردم . 

این دومین مدرک هست که از استاد میگیرم ، انشاالله میرم برای مدرک پیشرفته  و دو مهره . شاید کل این مسیر بی توقف تا دو سال دیگه طول بکشه . و من عمری باشه میرم تا تمومش کنم . 


امشب رفتنم خونه دایی رو قطعی کردم  و بشون خبر دادم چون تاکید داشت حتما خبرش کنم . اونقدر دایی خوشحال شده و هی پیام میده میگه غذا چی دوس داری بابا ... 

بابا   ...  دلم رو آب تر میکنه وقتی بم میگه بابا . 

منم با ذوق گفتم بابایی من خوش خوراک هستم ، همه چی میخورم خودتون زحمت نندازید . اینقدر ذوق داره که منم کلی ذوق دارم تا پنجشنبه.  

قابل ذکره که من خوش خوراک هستم نه پر خوراک .  همه چی میخورم اما همه چی به اندازه کم . 

خیلی ساله که تنهایی جایی نرفتم . یه کم استرس جابجایی دارم . اما چیزی نیس که متوقفم کنه . یه دو روز میرم میام . شاید بتونم بعدا تور رفتن ها رو هم جا بندازم . 

حس شادی و هیجان دایی کل وجود منو هم گرفته و به قول دایی برای اون روز لحظه شماری میکنم . 



فردا هم باید صبح برای چند تا کار اداری برم بیرون . هوا هنوز جهنمه . مانتوم هم آماده شده و باید برم تحویل بگیرم . 

همش میگم خوبه این هفته طراحی نداشتم . 

تونستم بقیه آزمون تشخیصی  های نهمی ها رو هم طراحی کنم . فعلا طراحی سوال ندارم . تا برم سر کلاس و بسته به سطح بچه‌ها برای هر درس کوئیز طراحی کنم . 

فعلا سبک شدم خدا رو شکر.  


میدونید که دوستون دارم زیاد . 

نظرات 4 + ارسال نظر
فرشته سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 13:11

تبریک منو بپذیر عزیزم
امیدوارم مهمونی بهت خوش بگذره
با دایی دو تایید خواهیم بود یا خانواده ایشون هم میان اون خونه
باید خیلی خوشحال باشی برات لحظات آرام وخوشی رو بدون دغدغه آرزو میکنم

مرسی فرشته جان . والا من که تنهام و قراره بین دو خونه وقت بگذرونیم ، دختر دایی متأهلم هم یه تایم هایی میاد خونه دایی پیش من
دو روز شلوغی خواهم داشت . مرسی عزیزم

فاضله سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 11:36 http://1000-va2harf.blogsky.com

خوبه

ممنونم فاضله جان

مریم سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 09:19

سلام ساره جان موفق تر و خوشبخت تر بشوی ان شاالله که لایقش هستی البته با ارامش زیاد و خوش بگذرد

ممنونم مریم جان خوبی عزیزم
مدتی نبودی . امیدوارم زندگیت بر وفق مراد باشه

هدهد سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 03:17

سلام
مبااارکه
ساره به نظرم اول یه سفری رو با دایی جون پایه برو.. بزرگتره و به روز و باهاش سفر رفتن نصف سختی راه رو برای اولین بار کم میکنه.
بزرگتر از این نظر که حرف و حدیث خونه کم میشه، نه اینکه یه بزرگتر همراهت باشه.

سلام آره والا چه فکر خوبی . حتما رفتم باش مطرح میکنم . خیلی خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد