دیشب اوضاع بدتر هر شب بود ، میشه گفت همه مون نخوابیدیم . و خسته شدم بسکه رفتم و اومدم پیشش ، دیگه آخر سر کله کردم و گفتم اصلا نخواستم بخوابم میشینم همین جا هر یه رب ، نیم ساعت که ناله کرد ببینم چکار میخواد براش بکنم . و گفتم آقا پرستار بگیرید من نه جون جابجایی دارم نه علم بیمار داری . اونم گفت اگه حقوق ماهیانه داشتم منتظر نمیموندم تو بگی . دستام داغون شدن . صبح هم بازم زود صدا کرد و من کنارش رو زمین بدون هیچ زیرانداز یا رواندازی خوابیده بودم ، و بلند شدم دیگه نخوابیدم تا ظهر بعد ناهار . اما اصلا نا نداشتم یه فاصله حدودا یه ساعتی سرجام موندم تا به زور خودمو از جا کندم. اصلا حس و امید و انگیزه حرکت و ادامه نداشتم.
ولی بلند شدم و کارا کردم و صبونه خوردیم و نشستم پای طراحی و بعد پای گاز .
دستام هنوزم دارن میلرزن و جون ندارن . حالام میخوام برم کلاس.
نوبت دندانپزشکی رو بالاخره برای یکشنبه بعد اوکی کردم و کوتاهی موهام برای فردا . دو هفته ست میخوام این دو کار پیش ببرم و نشده بود .
عزیزم خواهرت باید بره زیر نظر متخصص مثلا همون قرصهای خواب انواع مختلف و دوزهای متفاوت دارن که شب بخوابه و روز گیج نباشه. من واقعا ندیدم کسی که کارپال تونل داشته و عمل کرده مثل شما دوباره بازم کار جابجایی و سنگین انجام بده. به خودتم فکر کن.
موهاتم از الان مبارک
زینب جان فعلا از پرستار مشورت گرفتیم و مسکن جدید خریدیم و خوب بود
عمل کارپال که بلهههه . چی بگم والا عزیزم
داغون شدم .
ممنونم