خبرهای خوب در راهند.

بعد دو ماه که دوباره موهام سفید شده و حجم بیشتری سفیدی گرفته ، امروز موهام قهوه ای  تیره  رنگ کردم . برای عید رنگ نکردم چون گفتم همش خونه م و بذارم آخرای تعطیلات  که میرم سرکار دیگه موهام مرتب و رنگ شده باشه . 

یه تیشرت قرمز جدید پوشیدم و سر تا پا لباس نوپوشی کردم.  

برای هفته اول هم  نوبت آرایشگاه  میگیرم که موهام رو کمی کوتاه و مرتب کنم ، اونم تقریبا یه سال و نیم میشه کوتاه و مرتب نشده . باید تو دو هفته اول بعد تعطیلات  نوبت چکاپ رو هم اوکی کنم . این چکاپ خیلی واجب شده و باید یه سری مسائل هورمونی  چک بشه و حتما پیش متخصص  زنان برم برای  مسئله گرگرفتگی  م و چند مورد دیگه . 

لازمه یه چیزایی رو با متخصص درمیون بذارم هم راجب شرایط الانم و هم شرایط احتمالی آینده . 


آموزش جدید طراحی وارد آناتومی دست شده ، یعنی تا یه مدت طولانی باید حالت های مختلف دست رو بکشم و طراحی کنم . من قبلا این آموزش رو بصورت فشرده تر گرفتم ولی حالا هم اصولی تر هست هم مدرک میگیرم . هنوز فرصت نکردم  تمرین اول رو بزنم . احتمال زیاد فردا صبح بشینم پاش . البته یکی دو تا چیز لازم دارم که بامیه درست کنم اما بیرون رفتنم صدرصدی  نیس . 


راستی فکر کنم قبلا بتون گفتم فیلم Marry me  با بازی جنیفر لوپز  رو نگاه کنید ، حالام میگم حتما نگاش کنید . از اون فیلم هاست که حتی چند بار دیدنش حال خوب میده . 

من که دو روزه نه فرصت کردم فیلم ببینم نه کتاب بخونم . 


کاش میشد همین جا یه گروهی تشکیل میشد که یه کتاب معرفی بشه و همه مون متعهد بشیم  تعداد مشخصی از صفحات رو بخونیم و این همراه بودن مون ،‌ باعث نظم و علاقه  در مطالعه بشه . 


 اینو میدونم با توجه به یه مطلبی که چند وقت پیش خوندم ، همه مون با وجود همه اون برنامه ریزی ها ، وقت بطالت و سوخته زیاد داریم که اگه رو هم جمع شون کنیم ، کلی زمان مفید میشه برای کارای مهم ازش درآورد.  

مثلا اون زمانی که چون حوصله نداریم تو اینستا میگذره ، یا گاهی که زیادی معتاد یه بازی میشیم . یا مکالمه ها و چت های طولانی مدتی که اگه فشارشون بدی هیچ چیز مفیدی توشون برای طرفین نیس .  آدم هم باید عیب و نقص خودش رو بشناسه و هم سعی کنه رفعش کنه . و گاهی باید از یکی بشنوه تا بهتر ازش اثر بگیره و دنبال تقویت خودش بره . 


امسال تعطیلات نوروزی برای من زود گذشت  و سبک . برعکس همه سال‌های پیش . یعنی تعجب می‌کنم دو روز دیگه تمومه و باید برگردیم به روتین کاری مون . هرچند که این مدت هم برای من روتین بود ، اما فرق زیاد داشت .  سرکار هم با انگیزه و علاقه بیشتری میرم و باید یه خبرای خوبی تو مسیر کاری م بیافته . 

خبرهای خوب در راهند . 

چقدر این جمله رو دوس دارم . رو چند تا بیلبورد تبلیغاتی تو شهرمون بارها دیده بودم و خونده بودمش و لبخند زده بودم.  

حالا خودم مینویسمش و حسش میکنم .

خبرهای خوب در راهند .  

نظرات 2 + ارسال نظر
علیرضا چهارشنبه 16 فروردین 1402 ساعت 10:26 https://malikhulia.blogsky.com/

من یک گروه کتاب و کتابخوانی دارم در تلگرام
دوست داشتی پیام بذار ادت کنم.

با تشکر از شما .
خواهرم هم گروه کتابخوانی داره ، اما من در میرم یا شایدم وقت نمیکنم . ولی گفتم با دوستای اینجا باشه متعهدتر بشم .
بهرحال بسیار سپاسگزارم از پیشنهاد

رعنا شنبه 12 فروردین 1402 ساعت 18:55

سلام.
ساره جان، سال نو مبارک.
آفرین چقدر داری تغییر می‌کنی؟ واقعاً باید بهت دست مریزاد گفت.

سلام رعنای عزیز
سال نو شما هم مبارک
ممنونم
قربانت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد