مرسی از دوستانی که محبت داشتن و جویای احوال من بودن .
اونایی که سراغ گرفتن ...
مشکلات کاری خیلی زیاد و بدی داشتم با قلمچی ... نمیخوام راجبش بنویسم برای همین نیومدم .
آقا دو هفته ست ناخوشِ ... گیر رفت و آمدها هستم و احیانا اگه کاری ازم بربیاد براش انجام بدم ... شرایط خوبی نیس تو حالت نگرانی و پشیمانی و هزار حس خوب و بد دیگه .
اشکم میاد تا تو چشمم و جمع میشه .
درست ندیدم محبت اونایی که کامنت گذاشتن رو نادیده بگیرم. الان اومدم کامنت ها باز کردم و تایید میکنم ، ببخشید که جوابی نمینویسم .
درجواب همه شون میگم :
ممنونم ازتون که با یادم بودید و دوستی تون ثابت کردید.
با این وضعیت شاید بازم نیام وبلاگ .
خیلی داره سخت میگذره و باید فعلا تو سکوت بمونم .
در این روزهای سخت دستت رو به گرمی میفشارم.واز خدا می خوام به زودی زود این سختیها به آرامش و خوشی تبدیل بشن
ممنونم شما خیلی با محبت هستید
لطفا مارو بیخبر نزار
چشم تا جایی که بتونم
سلام.ان شاءالله که ختم به خیر باشه.
به یادت و دعاگوت هستیم عزیزم.
ممنونم انشاالله
انشالله که به خیر بگذره
انشاالله