شرجی پاییزی

امروز شرجی شده در حد تابستون .. خیلی گرمه . تو شرایطی که استان های دیگه سرد شده و جاهایی شنیدم حتی شوفاژ روشن میکنن . ما اینجا هنوز گیر کولر روشن خاموش کردنیم.  


و با یه زلزله ساعت ۶ تو جام گهواره وار بیدار شدم . خوزستان هرچی بود زلزله خیز نبود ، اما این سه چهار سال آخر ما سالی حداقل یکی رو که مثلا پس لرزه ست از جای دیگه ، حس میکنیم . البته خب فقط چند ثانیه ای خیلی واضح تکون مون داد . یعنی مجموعه  مشکلات طبیعی و غیر طبیعی خوزستان فقط زلزله رو کم داشته . 

یادم تو جریان مشکلات آب چند ماه پیش ، وقتی به دوستام میگفتم که من از جایی که از بچگی یادمه ما آب معدنی میخریدیم،  خیییلی تعجب کرد . برای خودم خیلی عادی بود چون از وقتی یادمه جور دیگه ای ندیده بودم دور و برم،  به حدی که وقتی شیراز دانشجو  بودم هم فکر میکردم باید آب معدنی بخرم و همه جای ایران اینطوره... فکر کننننن ... من اونجا کل دو سال رو آب معدنی میخریدم ، با اینکه بقیه براشون آب لوله خوردن عادی بود و برای من جور دیگه ای غیر عادی . همیشه آب شور بوده و گل آلود . 


عفونت ادراری خواهرم هنوز خوب نشده ، خیلی داره منو اذیت میکنه ، باور میکنید کابوس میبینم همش که اون دسشویی داره . حتی تو خواب آرامش ندارم از نگرانی کاراش . یادتونه که چند ماه پیش بش گفتم تو عفونت داری گفت کی گفته و حرفم گوش نداد و بعد چند ماه اذیت کردن من و زیاد کردن کارام به حرف یکی از دوستاش قبول کرده بود که عفونت داره و گفت براش قرص خریدم . یه مدت بهتر شد ولی دوباره شدید شده ، میگم مگه قرص نمیخوری میگه مزه ش تا نمیدونم چقدر تو دهنم حالم رو بد میکنه ازش خسته شدم .... اگه بدونید از این جمله"  ازش خسته شدم " چققققددددر من حرص خوردم و خون خونم رو خورد . تو دلم گفتم از خوردن یه قرص برای درمان خودت خسته و عاجز شدی ، چطور به این فکر نمیکنی که من یا مامان چقدر خسته میشیم وقتی تو روزی چند بار سرویس بهداشتی  بخوای ... آخه واقعا چطور فکر میکنی ... 

بش میگم قرص قطع نکن عفونت ممکنه بزنه به کلیه هات اونوقت اوضاع بدتر میشه،  هیچی نمیگه ساکت میمونه.  وقتی ساکت میشه یعنی حرفم صرفش نکرده.  

همش میگم خدایا من دیگه نمیتونم ، شفا که نمیدی حداقل اوضاع‌ شون خراب تر نکن.  ولی بعد به خودم میگم خدا چکاره ست وقتی تو عقلت بکار نمیندازی . وقتی میدونی آتیش میسوزونه دست توش بکنی بعد بگی خدایا چرا من سوختم !!! نمیشه که ... 

هرچقدر میام حال دلم رو با درس و هنر و هزار فعالیت ریز و درشت خوب کنم ، ۵۰ درصدش رو آقا خراب میکنه ۵۰ درصدش رو خواهرم . 

خیلی قُد یا غُده خواهرم،  همیشه همینطور بوده از سالها قبل ، همیشه خواسته حرف حرف خودش باشه.  یاد ندارم چیزی بش گفته باشم و بگه آره خواهر صدرصد حق با توئه. 


نظرات 7 + ارسال نظر
هدهد سه‌شنبه 13 مهر 1400 ساعت 17:01

⁦☹️⁩⁦☹️⁩⁦☹️⁩
به جای اینکه همکاری کنه ناز میکنه

حرص نخور عزیزم من شماها هم ناراحت کردم

هدهد سه‌شنبه 13 مهر 1400 ساعت 00:37

سلام
عفونت ادرار اگر به دارو جواب بده باید نهایت ده روزه با انتی‌بیوتیک خوب بشه
وقتی طولانی شده شاید این دارو بهش جواب نمیده.
تو برگه آزمایش و کشت ادرار معمولا مینویسه که این عفونت به کدوم داروها جواب میده.
شاید باید دوباره آزمایش ادرار بده

سلام هدهد جان
حدودا دو سال پیش هم چنین وضعی پیش اومد .. من رفتم دکتر و گفتم کیس خاص داریم و به زور آزمایش نوشتن و رفتم ظرف گرفتم و آوردم خونه که پر کنه .. هر روز یه جوری عقب انداخت یا نهایتا من وقت نمیکردم یا نمیشد ۶ صبح ظرف آزمایش رو ببرم آزمایشگاه.. خلاصه انجام نشد . حالا که بش میگم میگه اون سال برام انجامش ندادی حالا دیگه هم نمیخواد .
تو این مدت چند بار بش گفتم بیا اقدام کنیم برای آزمایش ولی نمیدونم چرا پشت گوش میندازه
زحمت من زیاد میشه چه برم برای آزمایش چه نرم ... همه رفت و آمدها و کارای ببر بیار و ساعت ۶ صبح نوبت گرفتن و چک و چونه زدن با دکتر و پرستار همه ش میافته تو سر من .
اصلا خسته شدم دیگه واقعا .

متین دوشنبه 12 مهر 1400 ساعت 14:20

ساره جان من هربار میخونم متن هاتو پر از خشم میشم. از اینکه چرا باید کسی به خوبی شما انقد ازش سواستفاده بشه. ساره جان می‌دونم که خودت بهتر میدونید و حرفهای من شاید فقط نمک باشه رو زخم. ولی فکر آینده باش. وقتی که خودت از کارافتاده شدی و دیگه هیچکدوم از این آدما نیستن. برای اون روز خودت، ذخیره ای داشته باش. یا مالی یا معنوی. بالاخره همه ما باید فکر اون روزمون باشیم. منم درآمد ندارم ولی همون آب باریکه رو برای روز مبادا کنار میذارم.

ممنونم متین جان که همراه بودی با من .
والا من بین حال و آینده موندم دیگه نمیدونم دقیقا چی درسته ،
از آینده زیاد ترس دارم ، از تنهایی ها و بی کسی هام
ولی نمیخوام دیگه عمیق بش فکر کنم ، من هرچقدر در توانم بوده زندگی رو سر کردم و راه هاش رو امتحان کردم

غزل سپید دوشنبه 12 مهر 1400 ساعت 12:27

هاله دوشنبه 12 مهر 1400 ساعت 12:07

خوبی ساره زلزله دیگه کجا بود ای خدا توکل به خدا الهی همه بلاهای زمینی و آسمونی ازت دور باشه
می گم این خواهرت چرا قدر تو رو نمی دونه (البته هر چی می کشیم از این خواهراست)
یادته بهت گفتم باید آزمایش بده برای عفونتش و اینکه باید کنترل بشه حالا شاید با این داروی خاص کنار نیاد ولی انتخاب بین بد و بدتره یه ذره جدی تر باهاش برخورد کن

مرسی هاله جان .
قدر میدونه ... نمیخوام بی انصاف باشم ، ولی چطور بگم اگه کمی بیشتر حرف شنو بود و اینقدر خودمختاربازی در نمی آورد شاید حال دوتامون بهتر بود . بهرحال اون خواهرمه و ما روزای خوب و حال خوب هم با هم داشتیم .
آره یادمه برای آزمایش.. به جر و بحث جدی بین مون گذشت متاسفانه

صبا دوشنبه 12 مهر 1400 ساعت 11:20

خدا صبرت بده
عنبر نسارا دود کن عفونتش بهتر میشه
مشکلش چیه اگر دوست داری بگو

ممنونم
دیستروفی عضلانی شدید داره
چند کامنت پایین تر بیشتر نوشتم راجبش

سلام دوشنبه 12 مهر 1400 ساعت 09:45

با درود
اهواز که از پزشک های کار بلد خیلی داره
زلزله ایذه و مسجد سلیمان یادت هست
کل ایران روی گسل هست
ولی بنا ها هم مستحکم شده اند

سلام
دکتر تا تهران هم بردیم ...
انشاالله همه سالم باشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد