سکوت بی برقی

از صبح زود برق نداریم تا همین الان که دارم مینویسم . 

خوبیش اینه که دو روزه که  شرجی نیس  . البته طبق تجربه هر ساله ما تا آبان و آذر هم شرجی و گرما داریم . 

یه سکوت دلنشینی بود اول صبح خیلی لذت بردم ‌‌. 

آخه تو خونه ما در حد محال پیش بیاد که سکوت باشه . همیشه غیر از صدای وسایل برقی ضروری ، صدای تلویزیون  و آقا خونه رو همیشه پر میکنه . بچه‌ها هم که بیان اخبار و حرف زدن و کلا شلوغی . 

رفتم تو حیاط صورتم بشورم و یه حال خوبی بم دست داد یعنی  همین که شرجی نباشه ما میگیم خنک 

دلم خواست برم سفر.  تنها هم که نشه ولی با خواهر برادر میرفتیم خوب بود . خیلی دلم میخواد برم شیراز و کوحمره تو خونه باغ دوستم . 


زندگی همه چیز  رو برام  تبدیل کرده به حسرت ... حتی سکوت خونه رو . حتی نشستن تو هوای آزاد . 


حالا بعضیا خسته میشن از سوت و کوری خونه هاشون . خب متاسفانه آدمیزاد همینه به چیزی که داره قانع و راضی  نیس و استاندارد آدما خیلی با هم فرق داره . 

یا بعد یه مدتی زود اون شرایطی که آرزو میکردی ، رنگ و لعابش از دست میده و تکراری میشه و حتی باعث دلزدگی.  و این طبیعت  آدمیه که باعث ایجاد تغییرات  جدید و پیشرفت و حرکت میشه وگرنه اکه قرار بود به هر نقطه برسیم بگیم اینجا نقطه تکاملِ ، پس دیگه جلوتر نریم .. البته این نظر منِ . 

من که خیلی دلم تنهایی میخواد . آرامش میخواد . 



نظرات 2 + ارسال نظر
هاله دوشنبه 15 شهریور 1400 ساعت 13:50

سلام دوست خوبم
خدا رو شکر که روبراه شدی قلبا خوشحالم برات

مرسی هاله جووونم

فرشته دوشنبه 15 شهریور 1400 ساعت 12:16

منم از رفتن برق همیشه استقبال میکنم تلوزیون خاموش خیلی زیباتره برام وخونه ساکت

آره خیلی دوس دارم البته تا یه حدیش خوبه خب
مثلا تو گرما آزار دهنده ست
یا کلی کار داشته باشی همه هم به برق مرتبط باشن سخت میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد