اتمام قرنطینه

بخاطر غرغرهای آقا من دیروز صبح  از قرنطینه  دراومدم ‌ 

فقط  حدود ۵ روزی قرنطینه بودم . 

فعلا با ماسک و دستکش  کارا میکنم که یکشنبه کلا ۱۴ روز پر میشه . 

علائم  جدیدی هم نداشتم . 

اونقدر با این و اون مشورت کردم که خودم گیج شدم . یکی گفت کروناست یکی گفت نیس . البته حتی پزشک و پرستار،  نظر یکسان نداشتن . 

سر کرونای من اختلاف  زیادی بین علما درگرفت 

منم چون مجبور بودم قرنطینه رو تموم کنم ، گفتم برام کیت تست بخرن بیارن خونه ، به خودم گفتم  همونقدر که به مثبتش اعتبار  دادم  همونقدر هم به منفی ش  اعتبار میدم . 

و منفی نشون داد . 

حداقل میتونستم با تفکر منفی بودن ، تو خونه برم بیام و رعایت هم کنم . 

اتاق رو جمع و جور کردم و وسایلم رو . 

داداش کوچیکه میگفت جات تو اتاق خیلی خالی بود.  

خداییش  هم حواسشون بود . یکی ماسک و الکل و میوه  میخرید ، یکی هایپ میخرید که من اهل خوردنش نبودم ولی میگفت قدرت  میگیری باید بخوری . اون یکی هم که متاهل گفت هزینه تست ت چقدر شد من میدم . خب تست من تو مرکز بهداشت و کیت رپید رایگان بود . همون کیتی که از داروخانه ۸۰ خرید داداشم برام . 

بقیه هم  مرتب زنگ میزدن که چطوری . 


خلاصه مرخصی م تموم شد و امروز رسما فعالیت های روتین ام شروع شد . کارای خواهرم و جارو و گردگیری  و یه کوچولو  ظرف شستن . مثلا مامانم میخواد کمتر کار کنم . 

حالا شکر خدا هیچ علائمی  ندارم و چه کرونا بود چه نبود ، چه دلتا چه غیر دلتا ، تونستم تو ۵ روز استراحت  کنم و معنی یه چیزایی رو بفهمم.  

آرامش اون اتاق کاملا محسوس بود با همه گرما و سختی هاش ‌ . 

و من همین رو هم از دعوای یه دوست دلسوز ، تونستم برای خودم پیش بیارم ، اگه نه که کلش به کار خونه سر میشد . 

هرچی استفاده کرده بودم شستم دیروز و حمام رفتم . 

فقط پتوم موند که بدم بیرون ، تو خونه سختمه بشورمش . هروقت برم بیرون . 


به یکی دو تا از خواهر و داداشا گفتم از قرنطینه  دراومدم از بس آقا غر زد . خیلی ناراحت شدن و تعجب  کردن ، که آدم مریض هم استراحت نداره تو اون خونه ؟؟؟  گفتم  مریض داریم تا مریض . 

اگه ساره باشه نههههه.  

خلاصه اینکه لذت اون آرامش رو به خاطره میسپارم و کیفش میبرم . 




احساس میکنم کلییییی کار عقب افتاده  دارم . کار طراحی و تکالیف این کلاس که با همکارا دارم . 

کلاس همکارا برای پیشرفت مهارت های زبان مون تشکیل شد توسط یکی از همکارها.  سطح بالا کار میکنیم.  دو ساعت پنجشنبه داشتیم و یه ساعت جمعه . من به جون کندنی  سرش کردم . از سروصدا و گرما و دکور اتاق و هرچی که فکر کنید . جمعه رو نتونستم کامل شرکت نکردم ....

کلی پیج آموزشی باید چک کنم . مطلب جمع آوری کنم . 

ذهنم شلوغ و آشفته ست . ولی باید اولویت بندی کنم که به همه برسم ‌ . 


آموزشگاه هم که منتظرم منشی خانم خبرم کنه . اون بیشتر از من فاز کرونا گرفته . تو اتاق برای خودش مونده فقط برای توالت میاد بیرون . مادرش هم چشم ازش برنمیداره و مراقبتش میکنه . و پیش خودش قرنطینه ۲۱ روزه درنظر گرفته.  


امیدوارم  هیچ کس  تو خونه ما کرونا نگیره چون میگن ساره آورد و این خیلی عذاب آوره . 

همه دنیا و همه خانواده ها با هم گرفتن و میگیرن ... اما یادتون نره خونه ما فرق داره . 

انشاالله همه به سلامتی ازش دربیان . 

راستی برای واکسن هم گفتن چون علائمی نداری میتونی تا حدود اتمام سه هفته واکسنت رو بزنی ‌ . 

من نوبتم رد شد .. شنیدید که به استان های جنوبی سهمیه دادن ... یعنی اینجا حتی دهه ۷۰ ها هم واکسینه شدن . 

فعلا هم واکسن نیس تا بیاد منم دوره م پر میشه . 

تندرست باشید. 

مراقب خودتون باشید. 




نظرات 4 + ارسال نظر
نفیسه دوشنبه 15 شهریور 1400 ساعت 02:30

سلامتی از همه چیز مهمتره خداروشکر که بهتری خداروشکر که علائم جدی نداشتی ولی بازم سعی کن به بدنت زیادی فشار نیاری

چشم عزیزم

فرشته یکشنبه 14 شهریور 1400 ساعت 18:23

کاش بیشتر استراحت میکردی ولی خوب نمیشه دیگه ولی همینشم خوب بود خدارو شکر که منفی بود گرما رو تحمل کردن واقعا سخته من تحمل یه تابستانش رو ندارم خدا کمک شما باشه که همیشه گرم هست و

آره اینجا ۹ ماه گرماست
سلامت باشی خانمی

ترانه یکشنبه 14 شهریور 1400 ساعت 06:20 http://taraaaneh.blogsky.com

با اینکه قرنطینه خوش گذشته ولی خوشحالم که تموم شده و خوبی واکسن هم بزودی میزنی.

ممنونم عزیزم
شما هم سلامت باشی
انشاالله

عابر شنبه 13 شهریور 1400 ساعت 19:23

خدا رو شکر که خوبی و پدرت

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد