قرنطینه جدی شد .

دیروز ظهر گفتم ضعف و  تب دارم . البته تب نداشتم ولی ضعف چرا . 

با اینکه غذا خوردنم خوبه . 

به خواهرم پیام دادم که بگو بیشتر رعایت کنن بخاطر خودشون از من دوری کنن . دیگه اینجوری شد که کرونای من جدی به حساب اومد . 

بعدش از اینکه نگران شون کردم و تماس ها شروع شد که دست به سیاه سفید نزن و تو باید الان فقط استراحت کنی و کار به کار کسی نداشته باش حتی خواهر مریض... ته دلم برای همه مون سوخت . گریه هم کردم . ولی زود خودمو آروم کردم که فقط چند روز تحمل کن . تو امروز کمی بار رو اونا بندازی بهتر از اینکه که اونا درگیر بشن و یا تو حالت خیلی بد بشه که دیگه نشه کاری کرد . 

جای خوابم کلا ثابت شد تو اتاق آخری . چون روزای قبل جام مشخص نبود . 

کلی دمنو ش و میوه و پسته و تقویتی برام خرید خواهرم فرستاد.  بیچاره مرتب هم حالم میپرسه و گفت اگه ضعف داری پرستار بفرستیم خونه سرم بزنی.  از اول مراقبت کنیم بهتره تا دیر نشه . خب مشکل ما آقا هست . همین حالا میگه کرونا برامون آورده و الان همه مون مریضیم.  

خدا هر بلایی سر من بیاره اما مریضی این آقا به گردن من نیافته . 

خلاصه تا حد زیادی ممنوع الفعالیت شدم 

البته دمنوشم رو خودم درست میکنم وقتی کسی آشپزخونه  نباشه و یکی دو ظرف خودم رو میبرم تو حیاط میشورم که آلودگی نمونه . 

مامانم صبح برام تو اتاق صبونه آورد . رفت و آمدش رو میبینم به این سرویس بده به اون بغض میکنم . 

اما نباید ناراحت بشم و استرس بگیرم تو این شرایط . برای همین زود فکرم میبرم جای دیگه . 

دیروز مامانم میگفت همی تو همیشه دم هر کاری بام بودی حالا تنها شدم 

باید همه مون تحمل کنیم . 

از دوشنبه اون هفته که تب کردم امروز میشه یک هفته . 

یعنی یک هفته خدا رو شکر سر شده . 

دیشب و صبح سرد و گرم میشدم فقط گاهی بخاطر ماسک و گرما نفسم تنگ میشه و میرم تو حیاط  . ولی تب یا عارضه دیگه ای ندارم الحمدلله. 

دیگه رفتم دوش گرفتم بدنم خنک بشه . 

الانم بعد پست این مطلب میخوام بشینم پای طراحی اون مدلی که از هفته پیش موند . 

خوبه استاد تکلیف جدید هم نداد و من هنوز عقبم . استراحت اعلام کرده بود.  فردا باید تازه تکلیف گذشته رو تحویل بدم .

نظرات 4 + ارسال نظر
هدهد دوشنبه 8 شهریور 1400 ساعت 17:46

سلام
خداروشکر که خفیفه و خوبی
حالا اگر میشه وقتی قرنطینه هم تموم شد یه کم فاصله رو با کارا حفظ کن

سلام هدهد جان
مرسی عزیزم. سعی مان بیشتر میکنیم

رابعه یکشنبه 7 شهریور 1400 ساعت 20:48

سلام امیدوارم زود خوب بشی امیدوارم که خفیف باشه و بتونی قشنگ بعد از سالها یه استراحت اجباری کنی.فعلا به فکر خودت باش این همه سال در خدمت دیگران بودی بذار یه مدت برای خودت باشی.

سلام رابعه جان مرسی عزیزم
آره والا توفیق اجباری مگه پیش بیاد اونم از نوع کرونا
وگرنه من استراحت نمیدونم چیه
این چند روز داره خوش میگذره

فرشته یکشنبه 7 شهریور 1400 ساعت 13:14

انشالله حالت به زودی خوب میشه ولی نگو که خوبی استراحت کن یه مدت

ممنونم عزیزم حتما

عابر یکشنبه 7 شهریور 1400 ساعت 11:57

سلام . مریضی برای همه پیش میاد دیگه خودت که نخواستی ولی دور از جون اگر خواهرت از تو بگیره و بدنش طاقت نیاره که بدتره پس با خیالِ راحت توی اتاقت بمون و استراحت کن . شاید برای مامانت هم تلنگر باشه که نمیشه روی شما توی دراز مدت حساب کنه به نظرم برو حال میکن مگو چیست کار انشالله زود خبر سلامتیت رو بدی.

داریم حال میکنیم و نمیگوییم چیست کار

آره خوبه همه شون بفهمن که ساره نیس خیلی چیزا نیس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد