کیمیا خاتون

اگه کتاب ملت عشق رو خونده باشید میدونید که چه کتاب قشنگ و خاصی بود.  کتاب ملت عشق و کتاب بادبادک باز و من پیش از تو ، شاید از اون تعداد کتاب هایی که خوندم برام خاص تر بودن .

کتاب ملت عشق ، که آدم رو عاشق خصلت ها و رفتارهای شمس می‌کرد،  اون موقع منو علاقه مند کرد که تو گوگل‌ نقدهایی درباره ش بخونم.  خب یه سری نقدها تو ذوقم زد ، مثلا اینکه شمس با کیمیا به ظاهر ازدواج کرد اما نه به واقعیت و این کار رو به شرایطی انجام داد و دل به اون دختر نداد ، البته من تناقضاتی حس کردم از دیدگاه خودم ، و بم برخورد که چرا با اون خصلت های خوب ، عشق اون دختر توسط شمس نادیده گرفته شد و لابلای نقدها خوردم به اسم کتاب کیمیا خاتون از سعیده قدس ، که گویی از زبان کیمیا نوشته شده ، اون سال خیلی گشتم که بخرمش اما کتابی نبود که همه جا داشته باشن ، اگه اشتباه نکنم حدودا سه سالی هست یا کمتر که من ملت عشق رو خوندم و بعدش دنبال کیمیا خاتون بودم تا حال دل اون رو هم بفهمم و شمس رو بازم تو تفکرم صاف و منزه کنم ، تا اینکه امشب که اومدم خونه ، خواهرم گفت تو این بسته چیزی هست که مال توئه ، کتاب کیمیا خاتون رو دیدم و واقعا سورپرایز شدم ، به دوستی که تهران ماهشهر رفت و آمد داره گفته بود اگه انقلاب رفتی گیرت اومد بگیر برای ساره ، اونم خریده بود و از خواهرم خواسته بود که دو نفری پولش پرداخت کنن که هدیه مشترکی باشه از هردو . واقعا خوشحال شدم و خواهرم رو بوسیدم برای تشکر . و باید از دوست مون هم تشکر کنم و البته فکر کادویی براش باشم .

شاید بعد از این پست اگه خسته نبودم شروع کنم ، اگه نه گفتم برای عید .


به استادم گفتم قصد دارم حتما تابلو رو قبل ۲۸ اسفند و حتی زودتر تموم کنم ، چون نمیخوام عید کار کنم واقعا خسته م ، مخصوصا این مدل که خیلی خسته م کرد از بس بافت و جزئیات داشت،  و اگه تا ۲۸ تموم نشه و مجبور بشم شهریه واریز کنم و عید کار نکنم عملا پولم هدر میره . حالا به خودم گفتم اگرم تموم نشد ولش میکنم کنار تا بعد عید . کلیات کار تموم شده مونده پرداخت نهایی ، استادم گفت باشه ولی نمیدونم بتونی تموم کنی یا نه ، و البته ایشون هم گفتن من خودم هم عید کار نمیکنم .

دوس دارم مدتی استراحت کنم و هی تو اجبار یه کار نمونم ، هروقت فقط حوس کردم طراحی خطی چهره و آناتومی کار کنم ، خیلی دوس دارم ، دستم تو کار و زدن مدل زنده قوی تر میشه . آن موقع ها که حضوری پیش خانم عبادی شروع کرده بودم خیلی دستم راه افتاده بود ، تو یه ساعت کلاس یا یه ساعت و نیم ، میتونستم سه یا چهار مدل زنده بکشم،  حیف که نشد اون کلاس حضوری ادامه پیدا کنه و خب خوب هم این بود که من متوقف نشدم و مجازی ادامه دادم .

چند روز بیشتر از آخر سال نمونده ، شیرینی پزی و گردگیری برنامه حتمی من باید باشه ،

باید یاد بگیرم بشینم چندتا برنامه و هدف قطعی برای سال جدید بچینم ، معمولا اینجور نبودم و هر کاری و برنامه رو هفتگی و روزانه تنظیم میکنم .


مثلا پول جمع کنم برای تعویض باتری لپتاپ که متاسفانه دو ماهی هست مشکل پیدا کرده ...

یا پول جمع کنم یه سه پایه خوب برای کارم بخرم ...

یا هر برنامه مادی دیگه ...

و البته تقویت روح و روان که رزولوشن هر ساله ست و باید دید چقدر موفق بشم .

من باز هم تا آخر سال میام و مینویسم ...

نظرات 6 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 25 اسفند 1399 ساعت 07:48

سلام عزیزم
من خیلی وقته دوست دارم کتاب ملت عشق رو بخونم. اما هیچ وقت فرصتش رو پیدا نکردم.
خیلی ازش تعریف شنیدم.
احتمالا همین کنم و بتونم بخونمش همین روزها.

راستی، من رمز رو یادم نمیاد قبلا چی بود. امتحان کردم با اونی که توی ذهنم بود اما اشتباه بود :(

سلام عزیزم خوبی حتما بخون حتما
میام وبلاگ بتون میگم

تیلوتیلو یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 21:27

ریحانه یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 15:13

آیا میتوان درخواست رمز کرد یا فقط برا دل خودت نوشتی؟

تو که رمز باید داشته باشی دختر

عابر یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 14:51

مرسی. حتما

عابر یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 11:38

سلام. من ملت عشق رو نخوندم ولی تعریفش رو خیلی شنیدم یه سئوال از شما و هر کی خونده؟این کتاب روایت مستندِ یا نه رمان برداشت آزادِ نویسنده است؟
من کتابهای ذبیح اله منصوری رو خوندم فکر میکردم دارم یه مستند رو میخونم بعدا فهمیدم واقعی نیست مثل اینکه بانوی عمارت رو بخونی بعد فکر کنی داری تاریخ واقعی میخونی حالم گرفته شد.

سلام عابر جان والاااااا منم مطمئن نیستم ، ولی به استناد نقدهایی که خوندم حس میکنم روایت مستند بوده ،
ولی حتما بخونش

ریحانه یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 10:56

موفق باشی دوست گلم

ممنونم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد