پست کله سحر

از 5 صبح بیدارم بیخوابی زد به سرم. اونقدر لولیدم که از تو رختخواب خسته شدم . اگه به خودم بود بلند میشدم همون ساعت 5 نه ولی 6 ، صبونه میخوردم و کارام شروع میکردم. ولی وقتی منتظرم مامانم بیاد خواهرم بلند کنه فعلا باید تو جام بمونم.
به هزار چیز فکر کردم . به پیشرفت کار و زندگیم.  به فراهم کردن امکانات صوتی تصویری کلاس مجازی نقاشی و زبانم.  به چیزایی که لازم دارم . به باقیمانده حقوقی که پرداخت نشد و امروز تصمیم دارم بگم که پول رو میخوام . این وسط تو این همه شلوغی یه چیز فقط شیرین بود  اونم اینکه اگه بازم شرایط سفر شیراز تو خونه دوستم که گفته کلید ببرید برید ، پیش بیاد ، چه چیزایی رو باید ببرم و اونجا چی بپوشم . البته خب تو این اوضاع کرونا امکان رفتن نیس . پارسال این موقع ها گیر برنامه عمل دستم بودم و جور کردن شرایط رفتن ... یه سال دیگه گذشت ...


هر طرح جدیدی که شروع میکنم کلی لذت میبرم ازش ، بعضی ها رو بیشتر از بقیه دوس دارم . مثلا طرحی که الان تو دستمه خیلی برام جذاب . هربار یه چالشی تو کار هست . دلم میخواست الان تو اتاق خودم بودم و از همون ساعت بیخوابی مینشستم پشت میزم به کار . و دیوارهای اتاقم رو با قاب عکس های کارای خودم پر میکردم و از دیدن شون کیف میکردم . الان هر کاری که تموم میشه میره تو کاور و تو تاریکی کمد گم میشه .و من دیگه نمیبینمش. 

یکی از خوانندگان خوب اینجا پسرش رو تو کلاس نقاشی من ثبت نام کرد . خیلی از اعتمادش ممنونم.  فعلا دوتا هنرجو دارم ،  اولی ماهش داره تموم میشه و نمیدونم بازم ثبت نام کنه یا نه و این یکی که از امروز شروع آموزشش هست .

امیدوارم پیشرفت زیادی داشته باشند

نظرات 1 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 17 خرداد 1399 ساعت 10:09 https://meslehichkass.blogsky.com/


امیدوارم این بیماری بره و باز هم سفرهای هیجان انگیز در راه باشه
تو با پشتکاری که داری میتونی به هرچیزی برسی

ممنون انشاءالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد