خودی درک نکنه چه توقع از غریبه

امروز کل قالی های خونه رو جمع کردیم که بیان ببرن بشورن.  خونه ریخت و پاش . خواهر پیام داده میخوایم جمعه بیایم ناهار . میگم خواهر وضعیت خونه اینطوریاست،  میگه اشکال نداره شوهرم هوس کرده بیاد ،  میگه ما که غریبه نیستیم . بالاخره یه موکتی که پهن هست . منم تعجب میکنم از این همه شدت بی ملاحظه بودن . بابا یه ماه دیگه عید ، بازم میخواید بیاید ، خب چرا اینقدر آدم بی ملاحظه میشه آخه . برنامه م این بود که تا شنبه عمده کار سخت رو پیش ببریم تا شنبه من به کلاسام برسم ، این هفته که به هیچ کلاسی نرسیدم .

گاهی که خواهرم که مریض ازشون بخاطر این رفتارها گله میکنه ، میگه خب وقتی شوهرم میگه بریم نمیتونم که بش بگم نریم ، بش بر میخوره ... به نظر شما کارش درسته ؟  شده یه وقتایی تو خونه مون جنگ و دعوا بوده بین مامان و بابام ، پیام داده گفته میخوایم بیایم،  بش میگم خونه دعواست.  میگه اشکال نداره من نمیتونم به شوهر و بچه هام بگم نمیریم.  بعد اضافه میکنه اتفاقا ما بیایم آقا زودتر فروکش میکنه .

شما بگید ما این همه پررویی رو کجای دل و خونه مون جا بدیم .

خواهر هم که باشه ، درسته عزیز و محترمه،  ولی باید اونم درک داشته باشه .

کاش همه مون وقت میذاشتیم کتاب بیشعوری رو میخوندیم. 

نظرات 4 + ارسال نظر
زینب شنبه 26 بهمن 1398 ساعت 20:28

بعضی از کارهای خواهرت مثل حمام کردن یا کارهای آماده سازی غذا رو وقتی اومد بذار جلوش دیگه ملاحظه کارتر میشه!

چی بگم والا گ هرچی بگم تف سربالاست

محسن چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت 21:35

مرگ بر خانه تکانی :|

عابر چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت 17:23

سلام . شما هم کارهات رو متوقف نکن برو کمدت رو مرتب کن . حالا به همسرشون بربخوره یعنی دیگه نمیاد ؟خوب نیاد فبه المراد

نه عزیزم روشون زیاد . واقعا موندم من

سهیلا چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت 16:29 http://Nanehadi.blogsky.com

عجب.یعنی چقدر از شوهر و بچه هاش رو دروایستی داره.من تعجب میکنم.

خیلی . اصلا یعنی چی که آدم از بچه و شوهرش حساب ببره و روش نشه بشون اعتراض کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد