خودسازی درونی من

کتاب بادبادک باز رو پریشب شروع کردم و دو شب دارم وقت میذارم برای خوندنش.  وقتی میشنوم بعضیا چقدر اهل مطالعه هستن دلم میخواد مثل شون بشم .

تیله خیلی کتاب میخونه خوش به حالش .

منم دارم تو این مسیر تاتی میکنم فعلا . دوس دارم کتاب بخونم .


دیروز حال فیزیکی م اصلا خوب نبود . دقیقا وا رفته بودم . دلم نمیخواست سر کار هم برم . اما چون موندن هم فرصت استراحت بم نمیداد و بیشتر حرف میشنیدم .... یه قرص خوردم و فول انرژی رفتم سر کلاس . خودمم باورم نمیشد که این همون دختر خسته و بی جون نیم ساعت قبل .

حس خوبی درونم جاری شد و حالم خوب شد .

یه چیزی حس میکنم تو وجودم که درونم رو خودسازی میکنه . مثل سلول های زنده ای که جای سلول های مرده رو میگیرن بدون اینکه من بفهمم . بازم شکر که چنین چیزی تو وجودم هست .


ریحانه جان امروز باید برم باشگاه . اومدم بت جواب میدم . ممنون عزیزم.


پ.ن . بچه‌ها قرصی که من خوردم انرژی زا نبود ها . که فکر کنید اون منو فول کرد . نه . قرص نوافن خوردم چون سردرد گرفته بودم و میخواستم تا شب سرکلاس باشم دووم نمی آوردم برای همین خوردم و خدا را شکر زود خوب شدم و انرژی گرفتم .

نظرات 6 + ارسال نظر
م. ق سه‌شنبه 13 شهریور 1397 ساعت 01:51 http://ba-mokhatabhay-ashna.blogsky.com

سلام خوش اومدید.
من دست به نوشتنم بدک نیس . دیگه برای اون اصلا وقت ندارم . ولی گاهی قطعه های کوچیک مینویسم که خودم کیف میکنم . اگه الان شما نویسنده خوبی هستید بخاطر این که زمانی خواننده بسیار خوبی بودید . شاید اگه اونقدر مطالعه نداشتید الان نمی تونستید اینقدر خوب بنویسید.
نویسنده هستید ؟؟؟؟
........................................................................
خیلی خوبه که خودتون کبف می کنید. من هم اغلب از نوشته هام که برخلاف نوشته های شما خیلی بلنده کیف می کنم. اما این که من نویسنده هستم یا نه به نظر نه هنوز. چون کتاب چاپ شده ندارم. ولی اگر اوضاع ممکلت اجازه بده و ... در آینده نزدیک خواهم شد.

م. ق چهارشنبه 24 مرداد 1397 ساعت 14:13 http://ba-mokhatabhay-ashna.blogsky.com

من هم یه روزی روزگاری شیفته کتاب خوندن بودم. اصلا بدون کتاب روزم شب و شبم روز نمی شد. فیلمهای خوبو هم توی سینماها حتما می رفتم تماشا می کردم. اما بعدها کلا ازش زده شدم. حالا بیشتر از این که بخونم فکر می کنم. به نظرم یه منبع درونی توی خودم دارم که همه چی رو بهم یاد می ده. به نظر من خوندن خوبه اما نوشتن بهتره. نوشتن تولیده خوندن مصرفه. ضمنا این که گفتی احساس می کنی سلولهای درونت دارن ساخته می شن. یه همچی چیزی. من هم گاهی توی مغزم این احساسو دارم. برام جالب بود.

سلام خوش اومدید.
من دست به نوشتنم بدک نیس . دیگه برای اون اصلا وقت ندارم . ولی گاهی قطعه های کوچیک مینویسم که خودم کیف میکنم . اگه الان شما نویسنده خوبی هستید بخاطر این که زمانی خواننده بسیار خوبی بودید . شاید اگه اونقدر مطالعه نداشتید الان نمی تونستید اینقدر خوب بنویسید.
نویسنده هستید ؟؟؟؟

پرفسور خسته سه‌شنبه 23 مرداد 1397 ساعت 23:57 http://porfoosor.blogsky.com

بادبادک باز عالیه.

ممنونم.
خوش اومدید

ریحانه سه‌شنبه 23 مرداد 1397 ساعت 17:54

فارماتون که تیلو گفت عالیه. من خودم قرص آهن و روی خیلی برام خوبه. کلسیم هم خیلی بدنم را میسازه.

ولی در کل تقویتی یه چی بخر و گاهی بخور.

همیشه گردو و بادام و پسته میخرم . یادم بمونه میخورم

رابعه سه‌شنبه 23 مرداد 1397 ساعت 13:38

من بعد از خوندن این کتابا نظرم نسبت به افغانیا کلا عوض شد.

امیدوارم نظرم مثبت عوض بشه . الانم نظر بدی ندارم . آدمای بدبختی ان.

تیلوتیلو سه‌شنبه 23 مرداد 1397 ساعت 09:31

خوش به حالت
حسودیم شد به خوندن بادبادک باز... دلم میخواد دوباره بخونمش... بعدش حتما هزار خورشید تابان را بخون... عالیه... حتی زیباتر از بادبادک باز و یه جاهایی حس میکنی تو این فضا بودی قبلا....
منم بعضی روزا اینطوریم بی انرژی بی انرژی ، یه کپسول مکمل هست به نام فارماتون، عالیه برای این روزها، بمب انرژی هست، البته منم آخریش را چند روز پیش خوردم و تازه نرفتم که بخرم
خودسازی را تاحالا حس کردم و میدونم چطوریه... نه خودسازی روحی بلکه جسمی..

سلام عزیزم مرسی بابت معرفی کتاب . راستش دوس دارم کتابایی که خوبن و کسی میگه قشنگن بخونم . نه که تازه کارم نمیخوام تو ذوقم بخوره .
راستی قرصی که من خوردم اصلا انرژی زا نبود . قرص نوافن بود که مجبور شدم بخورم که خودم رو سرپا کنم. ولی این که گفتی حتما میخرم واقعا یه وقتایی لازمم میشه .
روح که سالم باشه درد جسم هم قابل تحمل میشه . مشکل اونجاست که گرفتار درد روحی بشیم چه کنیم اون درمانش سخته .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد