من خوب من

هرچند که راجب دعوت به کار جدید یه جورایی نظرم معلوم بود . اما گفتم دوباره بیام اینجا بگم که ترجیح میدم سر جای خودم بمونم . و اینقدر خودمو تو مسئولیت کار جدید و دردسرهاش نندازم.  خدا را شکر من این همه سال تونستم خودم رو با همین مقدار درآمد مدیریت کنم . ساعات کاری م کمه و مرخصی گرفتن برام آسونتره.  ولی اگه برم دفترداری مطمئنا نمیتونم به این راحتی به کارای دیگه م برسم . یا حتی مرخصی بگیرم .

دردسرش هم خیلی زیاده . من چند سال اینجام و میبینم که دفتردار بودن چقدر سخت . حتی گاهی رئیس ت ممکنه ازت شاکی بشه و اشکت دربیاد.  دخترا تو دفتر بام صمیمی هستن و دورادور از مشکلات شون خبر دارم . باید جوابگوی رئیس و همکار و دانش آموز و خانواده ها و صد البته خانواده خودت هم باشی .

من که توانش ندارم . پسسسسس سرجای خودم میمونم .

راستی داداش رفت مغازه.  البته هنوز بخیه ها آماده کشیدن نیستن ولی پانسمان ش باز کردن . اونم خسته بود از جو خونه رفت مغازه.  گفت این  10 روز اندازه یه ماه حرص خوردم .

من حالم خیلی خوبه . مشغول پیش بردن زندگی م هستم .

نظرات 3 + ارسال نظر
تیلوتیلو چهارشنبه 17 مرداد 1397 ساعت 12:37

ریحانه سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 18:30

میله ها چی شد؟

ریحانه جان فعلا به دیوار و ماشین های داخل حیاط میگیره و میره . باور کن بش گفتم و نمیدونم چی بگم . روال تغییر خیلی سخت و کند تو خونه ما

تیلوتیلو سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 11:56


خدا را شکر
بهترین تصمیم را گرفتی
انشاله که داداش هم روز به روز بهتر بشن

مرسی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد