درد آبادان

امروز به جای یوگا رفتم کتابخانه یه گوشه دنج نشستم و طراحی کردم . میترسیدم کسی بم گیر بده که آقا اینجا گالری هنری نیس ،کتابخونه ست . اما خدا را شکر چون امتحانات بچه‌ها تموم شده فقط سه نفری اونجا بودن و جای خالی زیاد بود . دو ساعتی کار کردم و اومدم . سر رام عرقیات میخواستم خریدم و اومدم خونه .

از صبح که یه ویدیو دیدم راجب اعتراضات بی آبی آبادان و تیراندازی که بشون میشد . چقدر وحشیانه تیراندازی میکردن انگار با دشمن روبرو شدن . نمیگن این آدما همونایی هستن که 8 سال از همه چیزش گذشتن . و حالا برای حق هایی که هیچ وقت برگردونده نشد تیر میخورن . چقدر بی انصافی ،چقدر ظلم و بی عدالتی.

  الهی تیکه تیکه بشن...

خیلی ناراحتم برای خوزستان که همیشه ندیده گرفته شد و همیشه به هر اسمی زدن تو سرش اما یه عمر ازش نون و نفت خوردن . اینقدر ناراحتم که بگم کوفت شون بشه . اینقدر ناراحتم که حس میکنم شجاعت اینو دارم که مثل بقیه برم تو خیابون و بگم مرگ بر ....

هیچ وقت چنین حس و جراتی در خودم حس نکرده بودم همیشه ترسو بودم و میگفتم من یه گوشه قایم میشم و فقط غصه میخورم .

اما ویدیوی امروز خیلی درگیرم کرد .

درحالیکه من تو کتابخونه نشستم و مشغول طراحی هستم . هستن کسانی که تو خیابون خونشون برای آب ریخته میشه . دیر یا زود نوبت من و شهرم هم میرسه .

سال 60 به دنیا اومدم و غیر یکی دو تا صحنه از روزای جنگ چیزی یادم نمیاد . اما الان دارم ویدئو هاش رو هر روز میبینم تا برسم به جایی که از نزدیک ببینم.

یادم میاد سنگرهای تو حیاط خونه و مدرسه که توش قایم میشدیم.  یادم میاد آجیرها رو . یادم میاد که وقتی هواپیما ها رو آسمون بالای خونه مون حرکت میکردن مامانم تند و با عجله سه تا چهارتا مون رو میکشید دنبال خودش و میرفتیم بیرون و رو زمین میخوابیدیم. 

چقدر تو جنگ همین خوزستان درد کشید و زخم شد و آب داد و نفت داد و جون داد و خون داد .

هنوزم که هنوزه بیچاره سرپا نشد . از اون خونه خرابه ها و محله های جنگی متروکه بگیر تا آدمایی که هنوز ذره ذره وجودشان هر روز با آثار مونده از جنگ در حال جنگ .

اونوقت دست به بشکه های خالی و تو گرمای بالای 50 درجه با کمترین سلاح ، تو خیابون خیلی راحت خون شون ریخته میشه . اصلا انگار آدم نیستن حیوونن.  انگار زیادی هستن و خون شون حلال . انگار خوزستان اضافیه و باید حذف بشه .

الهی تیکه تیکه بشن ...


نظرات 4 + ارسال نظر
مهدیه دوشنبه 11 تیر 1397 ساعت 09:20

خوزستانی ها لیاقت بهترین ها رو دارن. اگه اونا نبودن الان ما هم نبودیم. کشور نبود.

ممنون مهدیه جان از قدرشناسی ت . بهرحال هیچ منتی سر کسی نیس . اما گله از بی کفایتی دولته

ریحانه یکشنبه 10 تیر 1397 ساعت 22:55

ای خدا ....
همه این روزها شدیدا ناراحت هستند. مشکل کم آبی هست. ولی درد شلیک به مردم مظلوم خیلی عمیق تره. خدا ذلیلشون کنه. خدا عقل و درایت بهمون بده.

بله . اون تیرها خیلی دردناک. آخه چرا تیر . آب بشون بده چرا تیر

عابر یکشنبه 10 تیر 1397 ساعت 19:33

چقدر خوزستان درد کشید

بله خیلی زیاد .

تیلوتیلو یکشنبه 10 تیر 1397 ساعت 11:56

درد هر یک از مردم این سرزمین درد تک تک مردمش هست
اصلا ربطی به شهر و دهات و کوی و برزن نداره
اما این روزها گوشه گوشه ی این خاک نیازمند توجه و دلسوزی و محبته...

بله همه ما یکی هستیم . درد مال همه ست . خدا نگاهی به همه مون کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد