همه سوالها جواب دارند ...

همه سوالها جواب دارند غیر از این سوال .

چه وقت عمر من تموم میشه ؟

امشب دلتنگم

امشب خیلی دلتنگم خیلی زیاد .

دلتنگ همه آرزوها ،امیدها و خوشبختی که دنبالش هستم و نیس . دلتنگ آزادی م ، دلتنگ خونه ای برای خودم ، دلتنگ هزار چیز ریز و درشت که همه شون بهم خوشبختی میدن .

دلتنگ زندگی و عمر از دست رفته م .

تروخدا نیاین بگین این چیزا مهم نیست، برا من خیلی مهمه .

برام مهمه کنار یه مرد خوب ،زیر یه سقف که حس مالکیت داشته باشم ،زندگی کنم .

دکور خونه ،اتاق خواب و آشپزخانه و حتی اتاق بچه و حتی سرویس بهداشتی برای من مهمه .

مهمه که زنانگی هام رو بروز کنم و ازشون لذت ببرم . مهمه برام خریدن هر وسیله ای که با عشق بخرمش.

مهمه که دوستام دعوت کنم خونه م و مهمونی بدم .

مهمه که زندگی رو میلم باشه .

من امشب بی اندازه دلتنگم.

پدر و مادرانی همچون فرشته

تیتر این پست من اصلا به خودم ربطی نداره . نه اینکه پدر و مادر من دیو باشن نه ... اما مثل بقیه پدر و مادری بلد نبودن. مخصوصا پدر ...

یه پست از یکی از دوستان خوندم که توصیف پدر و مادرشون بود . پست به حدی به دلم نشست که دلم خواست چیزی بنویسم .

چقدر بعضی ها فرشته اند .

پدری که صبح به صبح نون گرم دم در خونه دختر و دامادش میبره و اصلا هیچ حساب کتابی نمیکنه که آقا مگه من پادو دامادم.  مگه وظیفه منه .

مادری که با جون و دل هر چی برای خودش خرید میکنه چند تا بسته بندی ش هم میذاره برا دخترش کنار . و نمیگه خب شوهر داره به من چه،؟ دختر دادم ضمانت که نکردم.  دنده ش نرم باید تامینش کنه . و با همین تفکرات خودش رو رفع مسئولیت کنه .

خدا به همه پدر و مادرهای همچون فرشته تون سلامتی بده اگه زنده هستن و رحمت کنه اگه فوت کردند. 

میتونم از دست دادن رو خوب خوب درک کنم . میتونم بفهمم پدر و مادر نباشند یعنی چه ....

اما من پدر .....

و مادرم در حد بدبختی های زندگی اش یاد گرفته محبت و دلسوزی کنه نه بیشتر .

عاشق همه پدرانه ها و مادرانه های رویایی هستم . دلتنگ یه آغوش گرم پدری و یه همراهی مادرانه. 

خدا رحمت کنه ...

هنوز حسم و قلبم تخلیه نشده . نمیتونم کلمات رو با احساسم تطبیق بدم و آروم بشم .

چون هیچ چیز جای یه پدر خوب رو نمیگیره. هیچ چیز.