سپاسگزاری

چند روزی هست که خوندن کتاب معجزه شکرگزاری رو شروع کردم و دارم سعی میکنم هر کلمه ش رو مزه مزه و احساس کنم . سعی میکنم برای همه انچه دارم و ندارم سپاسگزاری کنم . کتاب خیلی خوبیه و ازش خوشم اومده . دوس دارم تغییرات بهتری در زندگیم بوجود بیارم . این کتاب حس شکرگزاری رو در انسان تقویت میکنه . 28 تمرین در طول 28 روز را میده که باید باهاش پیش برم و من امروز قراره تمرین روز دوم رو انجام بدم .

روزانه هام مثل همیشه میگذره و اتفاق متفاوتی پیش نیومده . کلاسهام هنوز کاملا تشکیل نشدن و تق و لق هستن. کلاس فرانسه این هفته را نشد برم چون مامانم خونه نبود و من گیر آشپزخونه و کارهای خونه بودم . اما یوگا رو مرتب میرم و دوستش دارم .

اینجا از هوای پاییزی هنوز خبری نیس و هوا شرجی و کولرها روشن هستن. ماه دوم پاییز داره میات و ما تو تابستون جا موندیم . پس کی خنکی و سرمای پاییز رو تجربه کنیم . سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .  من اولش که تو حیاط میرم اووف میگم بعد یه دفعه یادم میفته که باید برای همه چیز سپاسگزار باشم . و یه دفعه حالم خوب و خنک میشه وتحمل  گرما برام آسون .

سپاسگزارم برای اینکه اگر هیچ چیز ندارم اما خدا را دارم.

حذفی

پست قبل رو حذف کردم . اونموقع ناراحت بودم و با دل پر نشد ننویسم . اما حالا حالم خوبه و میتونم ببخشم ...

ممنونم از زهرا ، پروانه و توت خوشمزه و هدیه که بهم سر زدن و با حرفاشون سعی کردن آرومم کنن .

امروز یه روز دیگه ست و باید بدی ها رو فراموش کرد و روز نو رو با تفکر  و امید نو شروع کرد...

دوستتون دارم .

من هستم ...

شنبه ها و دوشنبه ها صبح کلاسم خالی شده و بقیه روزها یوگا و فرانسه میرم . اگه مامانم جایی نره که مجبور بشم تو آشپزخونه سر کنم ، میتونم از این به بعد شنبه و دوشنبه  پای وبلاگم بشینم . کلاسهای بعد ظهر هم رو به اتمام و تا شروع ترم بعد حدود ده روزی خونه نشین میشم . و اصلا این تعطیلی بین ترم رو دوس ندارم و تو خونه خسته و عصبی میشم . البته این بار نوع نگاهم رو دارم تغییر میدم و سعی میکنم تو خونه هم تا حد امکان از وقتم استفاده مفید کنم و کمتر حرص بخورم . انشالله که بتونم از پس خودم بر بیام .

همش داشتم فکر میکردم میام وبلاگ از چی بنویسم . واقعا موضوع خاصی برای گفتن ندارم و هی میگم چی بنویسم ...

آرزوم اینه که کاش میشد که یه مسافرت تک نفره برم . مثلا برم مشهد و پول زیاد داشته باشم که بی دغدغه خرجش کنم . با هواپیما برم و با هواپیما بیام . یه هتل خوب جا بگیرم و تمام روز رو توی شهر بگردم و هی خرید کنم ، شهر بازی و رستوران برم . هتل هم که میام شاهانه ازم پذیرایی کنن و رو تخت نرم و گرمم یه خواب عمیق و بدون استرس از بیدار شدن داشته باشم و اونقدری بمونم که دیگه دلم بگه بسه نه شرایطم و دوباره با همون سرویس و خدمات راحت و آسوده برگردم خونه . کاش مثل تو کارتون ها یه بابا لنگ دراز پول دار و مهربون تو زندگیم پیدا میشد و می گفت من آرزوهای تو رو برآورده میکنم و هیچ چیز رو دور از دسترس نبین .

یه حامی که محکم و مهربون باشه . اینبار منظورم از حامی اصلا شوهر نیس . حامی میتونه هر کسی باشه که به من محبت کنه و بگه تو نگران نباش من هستم...

من هستم که تو بخندی ...

من هستم که تو راحت بخوابی...

من هستم که تو عاشقانه نفس بکشی...

من هستم که تو از زندگی لذت ببری...

من هستم که تو باشی...


امروز امتحان فرانسه دارم . این چند روز هم اصلا پای وبلاگ نیومدم. کمی هم دارم حس سرماخوردگی احساس میکنم.

چند روزی بود که اصلا پای وبلاگم نیومدم چون به سیستم دسترسی نداشتم و از گوشی وارد وبلاگ شدن و کامنت و پست گذاشتن برام خیلی سخته برای همین شرمنده روی دوستان شدم . الانم متاسفانه دارم عجله ای می نویسم .

کلاسهای صبح رو به اتمامه و از این به بعد وقت بیشتری دارم که خدمت دوستان باشم به غیر از روزهایی که یوگا میرم . زندگی طبق روال قبل سپری میشه و در میان هوای گرم و شرجی اینجا حتی از داخل خونه و میون گرد و غبارهای سنگین میتونم قدوم پاییز رو حس کنم و این خوشحالم میکنه چون بهم میفهمونه که حسم زنده ست و دور و برم رو میتونم درک کنم حتی تو گرما میتونم نزدیک شدن پاییز رو احساس کنم .

من پاییز رو خیلی دوس دارم نه بخاطر اینکه متولد پاییزم ، و نه حتی به خاطر زیبایی و برگ ریزانش چون اصلا این ویژگی های پاییز در شهر ما قابل دیدن نیست . من فقط اعتدال هوا رو دوس دارم نه گرم و نه سرد ، یه هوای عالی که البته هم گاهی پیش میات  ،حس مستی و رهایی به آدم میده و به قولی میگن هوا دو نفره ست ...

خوش به حال اونا که دو نفره هم تجربه ش میکنن . من واقعا تو این چنین روزایی دلم نمیخوات تو خونه بشینم . دوس دارم برم بیرون قدم بزنم یا تو پارک بشینم و کلی با خودم خلوت کنم یا اگه همراهی داشته باشم از همراهی با اون لذت ببرم . امیدوارم زندگی چه پاییز چه زمستون چه بهار چه تابستون با کام تون باشه ...