اعلام حضور

بخاطر گرد و خاک خیلی افتضاح دیروز و امروز تعطیل شده ، دیروز که آفم بود ولی امروز سر کلاسم. 

روزگار به تکرار داره پیش میره و خبر و اتفاق خاصی نیست.  

چند مورد اعصاب خوردی الکی تو قلمچی و یکی هم تو مدرسه داشتم. 

که درنهایت میدونم تو همه محیط های کاری وضع اینجوره.  اما به شکل جدی دارم به کم کردن کارم یا حتی تغییر کار فکر میکنم. ولی چی و چطور ... 

گاهی میگم تو فقط فکر میکنی ، کی عمل میکنی. چون در ادامه هم یه فکر دیگه نوشتم .


حتی درمورد تعمیرات اون اتاق کذایی حرف زدیم که اگه بشه کاری کرد که من خصوصی هام اونجا بگیرم. فعلا فقط حرف میزنیم . تا ببینیم چی میشه. 

از آخرای تعطیلات سریال آبان رو شروع کردم و دیگه حالا منتظر قسمت ۱۳ هستم. 

طراحی همچنان پررررر. 


سن آدم که میره بالا به حد زیادی تمایل به تنهایی و سکوت داره و من ۴۳ ساله دلم میخواد دور و تنها زندگی کنم . همه عمر سعی میکنیم تطابق رو و پذیرش رو یاد بگیریم اما ته عمر، از اون سعی به تطابق چیز خیلی کمی میمونه . البته برای من اینطوره. چون من همه رو مطالعه نکردم که .


هر روز دلم خواسته یه چیزی بنویسم،  اما مطلب قابل عرضی نبود. 

الانم گفتم فقط اعلام حضور کنم. 


نظرات 3 + ارسال نظر
زینب چهارشنبه 27 فروردین 1404 ساعت 12:26

جواب آزمایشات اومد عزیزم؟

آره ولی هنوز وقت نکردم ببرم دکتر

مرضیه چهارشنبه 27 فروردین 1404 ساعت 10:36

جدی دمت گرم. کیف میکنم میخونمت. شخصیتت خیلی عالیه.
نمیدونم با چه کلماتی ازت تعریف کنم که بفهمی خیلی شخصیت و رفتار و منشت برام درس دهنده هست و برام عزیزه.

چقدر این جملت را دوست داشتم که همه عمر تلاش میکنیم تطابق پیدا کنیم. آخر عمر اصلا میخوایم بریم تنها زندگی کنیم. آره واقعا. منم خیلی این روزا به این مسایل فکر میکنم

واااایییی مرضیه جان من الان موندم با چه کلماتی ذوق مرگ خودمو نشون بدم واقعا در این حد نیستم خب
ولی ازت ممنونم عزیزم

انسان موجود خیلی عجیبیه
نمیدونم با خودم چند چندم

تیلوتیلو چهارشنبه 27 فروردین 1404 ساعت 10:16 https://meslehichkass.blogsky.com/

ممنون که بهمون از حالت خبر میدی

خواهش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد