خواهر هنوز نرفته و منم نتونستم هیچ طراحی کنم .
برای تولد مدیرداخلی سابق ، توسط خواهرش دعوت شدیم که بریم کافه و سورپرایزیش کنیم و از من خواست هماهنگی ها رو کنم و بهانه ای بتراشم تا همکارم رو بکشیم کافه . فکر کنییییید از چهههه کسی خواسته . منی که خودم گیرم برای دراومدن. ولی قبول کردم و با اون دو همکاری که دعوتن، ازش خواستیم بیاد کافه به بهونه تنوع و رفع دلتنگی .
امروزم رفتم کلی چرخ زدم و از این مغازه به اون مغازه ، تا بالاخره یه کتاب براش خریدم. همه چی اینجا آتیش قیمت حتی کتاب .
باید کلی حقه بزنم برای رفتن و تعویض لباس و ... که حالم بهم میخوره . و همین چیزا باعث میشه با استرس برم و با استرس برگردم .
رفتارش بام خییییلی بده . نمیدونم چرا اینقدر از من بدش میاد . چرا چشم دیدن منو نداره . چطور میشه اینقدر پدری از بچه ش ، متنفر باشه . همه هرکاری میکنن اصلا اشکال نداره ، اما من گوشی دست بگیرم متلک میزنه، بخوابم ، متلک میزنه . هرکاری کنم ایرادی میگیره. داغونم کرده . از زندگی سیرم کرده .
دلم نمیخواد ازش بیشتر بنویسم ...
خیلی کمتر وقت میکنم بیام وبلاگ خودم یا کسی . همش کار تو کار .
خواهر اهوازی از اول هفته اومد و قراره فردا بره . دیگه حدود یه سالی شده بود که نیومده بود و ما هم واقعا دلتنگ خودش و بچه هاش شده بودیم . وقتی میان من از همیشه شلوغ تر میشم . کلا طراحی که نتونستم کار کنم چون خواهرزاده کوچیکه اصلا نمیذاره . یه هفته از زمانبندی م عقب افتادم . دکتر هم خواستم برم اونم نشد .
یه سری هم مشغله های کاری ترجمه و تدریس آنلاین و آموزشگاه داشتم. گاهی واقعا قاطی میکنم دیگه. زمان کم میارم . حتی استرس میگیرم و عصبی میشم .
سریال هم گناه رو تند و تند شب ها تا حدود ۲ صبح نگاه کردیم . امروز صبح هم تمومش کردیم . کارای خونه و آشپزخانه هم که دیگه گفتن نداره .
کلاسام تموم شد و رئیس مون خواست که ادامه بدیم و با همون آمار ادامه بدیم و چون مدیرداخلی مون رفت ، از من خواست تو کارای دفتری به منشی مون کمک کنم . چون من سالهاست اونجام و همین منشی ها هی عوض شدن ولی من بودم و خیلی از کارا رو میدیدم و میدونستم تا حدی چی به چیه . برنامه کلاس های خودمو، خودم روزبندی و ساعت بندی کردم و اون تایید کرد و کلی تشکر کرد که دارم اینقدر کمک میکنم و گفت هزینه ساعات کاری دفتری رو هم به حقوقم اضافه میکنه. باید خودمو بازم بیشتر مدیریت کنم تا بتونم بیشتر کار کنم و پول دربیارم. اگه بتونم شب ها حداقل یک ساعت کار کنم هم عالیه ، حالا چه کار طراحی باشه چه ترجمه یا تدریس. خیلی هم بش فکر میکنم اما خستگی همیشه پیروز بوده .
راستی دیدن فیلم زبان اصلی هم به برنامه م اضافه کردم . شاید یه فیلم سه روز طول بکشه تا تموم بشه ، ولی میخوام ادامه بدم و دنبال فرصت ایده آل نباشم .
چون فرصت ایده آل تو خونه ما موجود نمی باشد و نمی شود . چون سالها منتظر بودم فرصت ایده آل نقاشی برام پیش بیاد و تا خود ۳۶ سالگی من پیش نیومد تا اینکه خودم قدم اول رو برداشتم . و از ۹۶ شروع کردم تا حالا .
اگه خوب و مرتب تمرین داشته باشم ، آموزشم احتمالا تا دو ماه دیگه تموم میشه و دیگه تابلو کار میکنم و میتونم سفارش هم بگیرم .
پس همچنان مصمم ادامه میدم .
اینم پیج هنری من . باید خیلی صبر کنید تا بتونم همه کارام پست کنم . خوشحال میشم منو فالو کنید .
my.art.my.life2020
گاهی دلم دو سه روز خواب و استراحت میخواد مثل الان . خیییییییلی خسته م . کوفته م . حس میکنم خوابم، نیاز بدنم رو رفع نکرده و ریلکس نمیشم .
راستی امروز صبح رفتم پزشک عمومی برای اون گرگرفتگی ها و تغییرات هورمونی ، آزمایش نوشت و فردا قراره جوابش بگیرم و بعد هم دکتر ببینه . البته باید پیش متخصص هم برم ولی گفتم علی الحساب عمومی رو برم که بتونم نتیجه آزمایش رو ببرم دیگه متخصص ببینه .
هر شب تقریبا 12 شب میخوابم و صبح 7 ، 7.30 بیدارم. امروز ظهر هم نتونستم بخوابم .
این هفته و هفته بعد فاینال کلاسام یکی یکی شروع میشه و کلاسا تموم میشن و هنوز تکلیف ترم بعد و کار من مشخص نیست . اگه بخوام برم پیش اون جایی که چند وقت پیش بتون گفتم .... ساعت های کاری خیلی بیشتر و میدونم خارج از کنترل منه و هرچه کار بیشتر باشه منم باید بیشتر بمونم شاید تا 11 شب . شاید یه روزایی دو تایم . چون براساس حجم کاری توقع دارن بمونی و کار کنی . و برای من خیلی سخته . از نظر رفت و آمد، چون باید با تاکسی برم بیام و هم از نظر حجم ساعات کاری .
فعلا هیچی نمیدونم ...
مرحله جدید آموزشم شامل کنته و زغال . یعنی باید چند تا کار چشم و بینی و لب و گوش رو با کنته و زغال انجام بدم تا بعد بریم سراغ کار تابلو با همین سبک .
یعنی بیس آموزش هام دیگه تموم میشه و فقط میمونه کارهایی در حد تابلو و انشاءالله سفارش گرفتن .
من برم بخوابم البته چونه بزنم تا خوابم ببره
شب بخیر .
کلی حال خوب داره طراحی مو ، حس میکنی رها و آزاد هستی وقتی تار تار مو رو روی کاغذ رها میکنی و این میشه نتیجه کار . که خودم خیلی دوسش داشته باشم و ازش لذت ببرم . و نگاش کنم و لبخند بزنم به خودم به دستام که این اثر رو خلق میکنن .