استاد دوباره یه چالش گذاشته و تاریخ ارائه کار ۱۵ مهر هست . خیلی دوس دارم بازم شرکت کنم بلکه یه مدرک دیگه بگیرم . امروز اعلام کرده و دارم به ایده های مختلف و زمان کم فکر میکنم . خدا کنه بتونم یه ایده خوب اجرا کنم . خلاقیت تو کار برای استاد خیلی مهمه و نباید کار فقط یه طرح آماده باشه که ما کار کرده باشیم . ولی موضوع چیدمان اشیا هست و چشم .
وارد مرحله آموزش چهره شدیم و این هفته اولین جلسه آموزش کشیدن جمجمه و بخش بندی های اونو گرفتیم . البته من هنوز پای کار ننشستم . احتمال زیاد فردا صبح اگه کاری برام پیش نیاد ، میشینم تکالیفم رو انجام میدم .
از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجم وقتی شلوارهای تنگ چند ماه پیش رو حالا خیلی راحت تن میکنم .
امروز تو یوتیوب فیلم عامه پسند رو دیدم ، آخرش که تموم شد گفتم حیف از وقت خوابم که به این فیلم گذشت . البته باید اعتراف کنم من یه فیلم باز یا متخصص نیستم ، و مثل بعضیا نگاه فلسفی ندارم . فیلم نگاه میکنم که سرگرم بشم و لذت ببرم . اما ازین فیلم لذت نبردم .
دیشب به شدت دلم هوای فیلم سینمایی کره ای یا انیمه کرد ولی هرچی سرچ کردم نتونستم جایی برای دانلود پیدا کنم .
شایدم از تلاش زن ۵۷ ساله فیلم خانم فاطمه معتمدآریا و شکستش تو همه اون چندتا کاری که خواست انجام بده ، بیشتر حرصی شدم . انگار ترجیح میدادم راحت شرایط خودش رو بپذیره و یه آرامش نسبی داشته باشه تا اینکه اینجوری همه حداقل چیزی رو که داره هم از دست بده .
شاید بگید چرا باید به حداقل قانع باشه ؟
شایدم چون من خودم عمرم رو به حداقل ها سر کردم و نتونستم بیشتر از حد خودم چیزی بخوام و بدست بیارم .
قاعدتا همه مثل من نیستن و نباید هم باشن . اما خب دیگه حرص خوردم براش.
مدتیه تیتر نوشتن برای پست ها ، برام سخت شده و این یعنی آشفتگی ذهنی و عدم تمرکز .
منم زیاد از این فیلم خوشم نیومد و حرص خوردم