حرف حرف میاره

اومدم وبلاگ ببینم چند وقته چیزی ننوشتم و چرا هرچی فکر میکنم موضوع قابل نوشتنی ندارم ، دیدم ۱۱ روز از پست آخر گذشته . 

چی بگم ، بگم هوا به شدت گرم و مرطوبِ ، تو حیاط هم به زور میرم . تقریبا صبح همش خونه م ، مگه به اجبار ماما برم خرید تره بار و زود برگردم . البته دو هفته پیش رفته بودم پیش خیاط و همه لباس ها گرفتم ، و کلی هزینه دوخت دادم ، یک و هشتصد برای یه فرم اداری ، یه کت لی ، یه شومیز ، تعمیر یکی دو تا شلوار .  

پارچه کت لی رو سالها پیش یه دوست عزیز بم هدیه داده بود ، اول قرار بود باش شلوار بدوزم ولی دیگه تبدیل شد به یه کت خیلی خوشکل . البته هنوز موفق نشدم برم دگمه براش پرس کنم . ولی دوخت این خانم خیلی تمیز و عالی بود و ارزش داشت هزینه کنم . نه مثل قبلی ها پول کم بدم و کار اونجوری که میخوام نشه . 

عصرا هم میرم کلاس . 

داریم جبرانی میریم که تا ۱۰ شهریور کلاسا تموم کنم . 

بازم داداشم برنامه چغاخور  رو عَلَم کرده ، این سومین باره . تا ببینم واقعا رفتنی میشیم یا باز لحظه آخر میگه خانمم اینجور شده اونجور شده . سفر تنهایی من هم کلا پرونده ش بسته شد برام . چون باز تداخل برنامه داداشم پیش اومد و تا بریم و بیایم فکر نمیکنم بشه برنامه دیگه ای جا داد . 

طراحی میکنم،  کارای خونه .... 

ورزش میکنم .

و برای استخر و حتی دوچرخه سواری تو باشگاه آمار گرفتم ، که اونم بیارم تو برنامه م . باید ببینم شرایط کدوم برام مناسب تره . احتمالا  تو برنامه فصل مدارس جاش میدم که اون روزا دیگه نمیتونم تو خونه سه روز ورزش کنم . و باید یه جور دیگه جبران کنم که ورزش کنار نره از روتینم . 

همش حس میکنم کل شهریور دو هفته ست نه چهار هفته . 

نمیدونم چرا .... البته که میدونم ، حرص و نگرانی تمام شدن تعطیلات  این تصور در ذهنم ایجاد میکنه . 

سالها بود شهریور یا مهر برای من فرقی نمی‌کرد،  اما دو ساله که فرق کرده . خدا کمکم کنه امسال هم با صبوری و مهربونی کارم رو به بهترین شکل انجام بدم . 


آخرش بعد کلی معطلی ، اون پیج کفش گفت مشکی نداریم . منم هرچی از دهنم دراومد نثارش کردم . البته که خودش رو زد به اون راه که مثلا براش مهم نیس ، اما خوبه که من عصبانیتم رو خالی کردم . 

فکر کنید نهایت فحش دادن من چیه ... 

کثافت آشغال .  البته جملاتی تهدید و شماتت هم بش گفتم و اینکه کلاهبردارن .

کاش پیج ش میدادم شما برید زیرش بنویسید کلاه بردار ، منم دلم خنک بشه . بقیه هم راحت بشون اعتماد نکنن .


انگار اولش آدم میگه چیزی برای نوشتن ندارم ولی حرف حرف میاره . 

بازم خوبه اومدم نوشتم . 


منتظر ۶ام این ماه هستم برای وزن کشی ماه دوم . از وضعیت تغییر سایزم خیلی ذوق دارم ، قشنگ داره تو شلوار و مانتو خودش رو نشون میده . 


و البته یه مشاوره برای چروک زیر چشمم گرفتم که هایفو کنم زیر نظر متخصص پوست و زیبایی . اونم ۶ام نوبت داده . 

برنامه چغاخور اگه کنسل نشه برای ۸ شهریور هست در حد سه چهار روز . 

یه متخصص  داخلی و گوارش لازم هم هستم که احتمالا  خودمو بکشونم تا بیمه مدرسه دوباره اجرا بشه . چون برای مشکلی که دارم احتمالا آندوسکوپی  لازم بشم و بدون بیمه خیلی هزینه م بالا میره . البته امیدوارم  این طول زمان ، اثر منفی یا بدتری روی اون مشکل ایجاد نکنه . 


حالا میگید خوبه حرفی نداشتی ... 

شما به بزرگی تون و گلی تون ببخشید .

نظرات 1 + ارسال نظر
خواننده خاموش چهارشنبه 31 مرداد 1403 ساعت 12:51

سلام آفرین به اراده شما ، مراقب سلامتی تون باشید

ممنونم از شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد